ســوره بیّنـه [دلیل روشن و حجت آشکار] (بـرهـان روشـن)
این سوره رسالت حضرت محمد(ص) را براى عوام از اهل کتاب و مشرکین مسجل مى کند و به عبارتى ساده تر براى عموم اهل ملت و غیر اهل ملت و باز ساده تر عنوان شود براى عموم بشر تسجیل مى کند و مى فهماند که ایشان از ناحیه خدا به سوى عموم بشر گسیل شده و این عمومیت رسالت آنجناب به مقتضاى سنت الهیه یعنى سنت هدایت است و دعوت و هدایت آن حضرت متضمن مجتمع انسانى است و عقاید و اعمال افراد و جوامع را صالح مى سازد.
این سوره داراى نامهاى متعددى است که تناسب الفاظ آن انتخاب شده اما از همه معروفتر: بینه - لم یکن - قیمه میباشد.
«بَیِّنه، کلمهای به کار رفته در قرآن کریم که در طول تاریخ نزد مسلمانان به اصطلاحی قرآنی و فقهی گراییده است و بیشتری بار معنایی آن را میتوان در حالات فعلی و اسمی، در مفاهیم روشن و آشکار شدن و نیز دلیل و گواه دانست. در نگاهی ابتدایی، این واژه صفت مینماید، اما در بررسی کاربردهای آن در قرآن و فقه اسلامی، چنین به نظر میرسد که این واژه اسمی است که در هریک از این متون به یک اصطلاح به معنایی خاص به کار رفته، و غالباً هر یک از این متون آن را در معنایی متفاوت از دیگری به کار برده است.
بینه از ریشۀ فعلی «بان ـ یبین» اشتقاق یافته که با پیشینهای قدیم، در دیگر زبانهای سامی از جمله عبری، آرامی، سریانی، حبشی و سبایی کاربرد داشته، و غالباً به معنای جدا، متمایز و مجزا شدن، واضح و شفاف سخن گفتن و تشخیص دادن به کار رفته است. براین اساس، در زبانهای سامی، «تمایز» از مهمترین مؤلفههای معنایی این واژه به شمار میرود. در زبان عربی هم که معنای این واژه عمدتاً«آشکارشدن» آمده، بیشترین کاربرد بر معنای«آشکاری حاصل از تفکیک و تمایز میان دو چیز مشابه» متمرکز بوده است. برهمین اساس، در کتب لغت و تفسیر غالباً بینه صفت مشبهه از فعل «بان ـ یبین» و مونث «بیّن» به معنای روشن و آشکار آمده است. در عین حال، بینه بدون موصوف، به معنای حجت، گواه و دلیل است.
بینه افزون بر کاربرد به معنای شهادت در دعاوی، معنایی نزدیک به حجت و استدلال محکم نیز داشته است. باید گفت بینه آن هنگام که در بافتهایی مرتبط با اختلاف و درگیری به کار رفته، منحصراً به معنای شاهد بوده، و معنایی فراتر از آن نداشته است.
واژۀ بینه و جمع آن بینات با بسامد 71بار تکرار، در قرآن کریم به کار رفته که از آن میان، 54بار کاربرد اسمی است که با دور شدن از کاربرد وصفی، به اصطلاحی قرآنی گراییده است. این واژه غالباً با آنچه پیامبران به مردم ارائه کردهاند، ارتباط دارد؛ اما گاه این مفهوم گسترش یافته، و به معنای بصیرت، بینش عمیق و قدرت تشخیصی که خدا به برخی از انسانها موهبت میکند، آمده است.
واژۀ قرآنی بینه در حالت مفرد، غالباً به معنای دلیلی است که موجب دانش و بصیرت میشود، اما تمرکز مصادیق بینه در حالت جمع(بینات) غالباً بر جهانبینی، آموزههای فکری، اخلاقی و دینی پیامبران و استدلالهای آنهاست. قرارگیری واژۀ علم، بصائر، حکمت، به عنوان جانشینی برای بینه، مفهوم قرآنی این واژه را آشکارا به دانایی نزدیک میسازد. همچنین قرارگیری آن در کنار واژگانی چون تفرقه، اختلاف، لغزش، کتمان و تکذیب، معنای کهن سامی را بیشتر به ذهن متبادر میکند.
در میان انواع آموزههای پیامبران، مفهوم صدور بینۀ قرآنی از سوی خداوند، آن را از دیگر آموزهها مجزا میسازد. از همینرو قرآن در برخورد انسان با این اموزهها، تجاوز از حدود الاهی پس از آگاهی از بینات را مهمترین و اصلیترین عاملی میداند که سزاوار نکوهش انسان است.
به دلیل وضوح معنا و یا سادگی اندیشۀ اسلامی در سدههای آغازین، مفسران نخستین، برای واژۀ بینه یا تفسیری ارائه نکردهاند، یا در هر آیه به تناسب بافت آبات، به تفسیر یا بیان مصداقی از بینات پیامبران اشاره کردهاند؛ اما بهطور کلی مفسران سدههای نخستین بینه را به معنای بصیرت و بینش، حلال و حرام، بیانی از سوی خدا، امر و نهی الاهی، فرایض و حدود، عامل رفع شبهات و موجبات گمراهی، خبر عذاب، برهان و استدلال و نشانههای پیامبری یک پیامبر بدون به کار بردن واژۀ معجزه تفسیر کردهاند.
با طرح مسئلۀ کلامی نیاز نبی به معجزه، متکلمان مسلمان به ارائۀ نظراتی، به ویژه با استفاده از آیات قرآن پرداختند. مفسرانی هم که بر ظرایف کلامی آگاه بودند، تحتتأثیر این آراء، بینه و بینات را در بسیاری از آیات قرآن به معنای معجزات پیامبران تفسیر کردند، برای آیاتی نیز که بافت آنها چنین تفسیری را بر نمیتافت، تفاسیری ارائه کردهاند، چون بیان و بصیرت، علم و نبوت، وحی، قرآن، اشاراتی به ظهور پیامبر اسلام(ص)، دلایل و شواهد حقانیت پیامبر(ص). در کنار این مسئله در برخی از آیات که به دلیل وجود قرائنی میتوان بینات را به معجزات پیامبران تفسیر کرد، برخی از مفسران تفاسیری ارائه دادهاند که در آنها بینات از سنخ دانش، علم، بصیرت و احکام الاهی تفسیر شده است.»)دایره المعارف بزرگ اسلامی، جلد: 13، مقاله شماره:5412)
«بیّنه» به معناى دلیل روشن است و با استفاده از این تعبیر مى توان گفت که اشاره به حجت و دلیل است که خداوند علیه کافران به دعوت اسلامى بیان نموده است. به عبارت دیگر اینکه رسول خدا از مصادیق حجت بینه اى است که علیه مردم قیام و معرفى شده است. و سنت الهیه که جارى در بندگان است اقتضاء کرده که این حجت قائم گشته و این رسول مبعوث شده چون سنت جاریه خدا ایجاب مى کرد بیّنه و حجت روشنگرش به سوى این طوائف نیز بیاید.
همانطور که به طوائف و اقوام گذشته قبل از اختلافاتشان همین اقتضاء را کرد و برایشان حجت فرستاد. چیزى که هست خودشان از آن حجت استفاده نکردند.
بنابراین خداى تعالى کسانى را که به رسالت و یا دعوت رسول خدا کافر شدند و یا به قرآن کفر ورزیدند رها نخواهد کرد تا آنکه بیّنه و دلیل روشن که همان رسول خداست براى آنان بیاید و ساده تر آنکه خداى تعالى دست از هدایت این کفار بر نمیدارد تا زمانیکه حجت بر آنان تمام شود و خودشان تعیین کنند که محمد رسول خداست و راست مى گوید و لجاج و عناد وادار به کفرشان ساخته است.
در ادامه نیز از قرآن کریم نیز به عنوان یکى دیگر از بینه ها اشاره شده است و لذا از آن حجت بینه و روشنگرى که از ناحیه خداى تعالى آورده شده است عبارت است از رسولى از ناحیه پروردگار که براى مردم صحف آسمانى پاک را مى خواند . صحفى پاک از پلیدى باطل، صحفى که در آن احکام و قضایائى است قائم به امر مجتمع انسانى و اداره کننده آن به بهترین وجه و حافظ مصالح آن.
ذکر این موارد اهمیت خاص آنان را بعنوان حجت و دلیل و برهان روشنى بیان مى کند لذا به همین جهت این سوره به عنوان «بیّنه» یعنى برهان روشن نامگذارى شده است .
برای ارائه نظرات خود اینجا را کلیک کنید
::تاریخ : ۱۳ بهمن ماه سال 1391 | ۹:۱۲ AM | توسط : علیرضا ماجدی نیا::