ســوره مـرسـلات (بادها)
این سوره بیشترین محور بحثهاى آن مربوط به قیامت تهدید و انذار و مکذبان و منکران است. این سوره در واقع یوم الفصل که همان روز قیامت است را خاطر نشان ساخته خبر از وقوع آنرا تاکید مى کند.
انتخاب نام این سوره به تناسب نخستین آیه این سوره است. قبل از اینکه وارد بحث اصلى شویم لازم است یادآورى گردد که چند سوره قبلى و از آن به بعد با سوره هائى مواجه خواهیم شد که در آن مدام خداوند سوگند یاد نموده است. همانطور نیز که قبلاً اشاره شد سوگند خداوند به خاطر تاکید و وجود آن چیزى است که به آن سوگند خورده میشود.
یکى از لطائف فن بیان در این آیات و دیگر آیات سوره هائى که در آن سوگند خورده شده است این است که علاوه بر اینکه سوگند در آن خبرى را که در جواب است تاکید مى کند .
متضمن حجت بر مضمون جواب نیز هست و مى فهماند به چه دلیل جزاء موعود واقع شدنى است. به این دلیل که تدبیر ربوبى که سوگندها به آن اشاره دارد یعنى ارسال مرسلات -عاصفات و نشر صحف و فرق و جداسازى حق از باطل و القاء مرسلات تدبیرى است که جز با وجود تکلیف الهى تصور صحیح ندارد و تکلیف هم جز با حتمى بودن روز جزاء روزی که مکلفین عاصى و مطیع به جزاء خود برسند تمام نمى شود.
پس سوگندى که خداى تعالى خورده سوگند تدبیر اوست تا هم وقوع جزاء موعود را تاکید کند و هم حجتى باشد بر وقوع آن جزاء. مثل اینکه فرموده باشد من با این حجت سوگند مى خورم که مدلولش واقع شدنى است و واقع خواهد شد.
پس در آیاتى که خداوند در آنها سوگند خورده اگر دقت شود مشاهده می شودکه خود آن سوگند ها حجت و برهانى است که بر حقانیت جواب قسم دلالت مى کند. نظیر سوگندهائى که در مورد رزق خورده شده که در عین اینکه سوگند خورده بر حقیّت رزق، دلیل آنرا هم بیان نموده و آن این است که خدایتعالى رب و مدبر آسمان و زمین است و مبداء رزق مرزوقین هم همان تدبیر الهى است و یا سوگندى که در مورد مستى کفار خورده شده است که در عین یاد کردن سوگند، بر گمراهى و کورى آنان دلیل آنرا هم بیان نموده است و آن جان پیامبر است که جانى است طاهر و از عصمت خدائى مصون از هر نقص است و معلوم است که مخالف چنین پیامبرى معصوم در مستى و سرگردانى به سر مى برد و سایر سوگندها هم که در کلام خدایتعالى آمده است همین حالت را دارد هر چند که همه آنها به روشنى این چند سوگند نیست و نیازمند دقت نظر بیشترى است نظیر سوگند به تین و زیتون و طور سینین که خواننده باید خود در آن تدبر و اندیشه نماید.
در این سوره سوگندهائى از خداى تعالى ذکر شده است به امورى که از آن امور تعبیر شده است به:
1 -مرسلات 2 -عاصفات 3 -ناشرات 4 -فازقات 5 -ملقیات ذکرا عذرا او نذرا
در تعبیر اولى یعنى مرسلات و عاصفات اگر از شکل و سیاق آن صرف نظر کنیم و خود آن دو را در نظر بگیریم خالى از مختصر ظهورى در بادهاى سخت و تند و پشت سر هم نیست. و لیکن تعبیر آخر یعنى الملقیات ذکرا عذرا او نذرا تقریبا صریح در این است که مراد به آن ملائکه اى است که حامل وحى خداوند بودند و بر انبیاء و رسل نازل مى شدند و به منظوراتمام حجت و انذار و سایر اغراض وحى الهى را بر آنان القاء مى کردند که البته باید گفت که ملائکه هم در صفات پنجگانه اى که شمرده شد در ابتداى این سوره منظور هستند.
بنابراین والمرسلات عرفا سوگندى است از خدایتعالى به مرسلات و کلمه «عرف» به معناى موئى است که بر گردن اسب مى روید و فارسى زبانان آن را یال مى گویند.
هر امرى که به طور تعاقب و پشت سر هم واقع بشود به یال اسب تشبیه مى کنند مثلاً مى گویند فلانى ها مثل یال اسب آمدند و به عنوان استعاره گفته میشود یعنى پشت سر هم و یا گفته میشود به یک یال نزدش آمدند یعنى زنجیروار و متصل به هم آمدند. کلمه «عُرف» به معناى معروف از هر کارى نیز مى آید چه کار نیک و چه کار زشت و این کلمه در آیه مورد بحث اگر معناى اول گرفته شود حال و معنایش چنین خواهد بود: سوگند به فرشتگان روانه شده درحالیکه پست سرهم مى آیند و اگر به معناى دوم گرفته شود، مفعول له خواهد بود وچنین معنا میدهد: سوگند به فرشتگان که به خاطر کار خیر و معروف روانه شده اند.
کلمه ارسال در مقابل کلمه امساک است اولى به معناى رها کردن و دومى به معناى نگه داشتن است و اگر مرسل ها را مؤنث آورده و نفرموده «والمرسلین» براى این اعتبار است که فرشتگان جماعتى بودند و یا به اعتبار آن روحى است که ملائکه نازلش مى کنند.
پس معناى جمله این است که سوگند مى خورم به جماعات ملائکه وحى که روانه میشوند.
پس مرسلات به معناى روانه شدن جمعى است اما بعضى از مفسرین مراد به این جمله را «بادهاى پى در پى» دانسته اند و بعضى مرسلات را انبیاء دانسته اند. اما از آنجائیکه درتوضیحات قبلى اشاره شد مى توان از عطف به جمله قبل مراد را حاصل نمود.
بنابراین از جمله فالعاصفات عصفا که عطف است به جمله قبلى و مراد به عصف که سرعت سیر است و باد تند را عاصف مى گویند و سرعت سیر ملائکه در رساندن وحى را بعنوان استعاره عصف خوانده، مى توان گفت که معناى آن به طور کل در جمله این است که سوگند مى خورم به ملائکه اى که پشت سر هم روانه میشوند و ایشان با سرعت سیرى که دارند مانندبادهاى تند مأموریت خود را انجام مى دهند.
اگر چه معنى مرسلات در جایگاه جمله و فارسى آن رسولان یا ارسال شده ها یا فرشته ها باشد اما آنچه که در ادامه این لغت و در آیات بعدى آمده نقش و معنى اصلى آنرا بهتر ظاهر مى سازد.
پس همانطور که گفته شد اگر این سوگندها حجت و برهانى است که بر حقانیت جواب قسم دلالت مى کند یعنى در عین اینکه سوگندى خورده میشود دلیلش هم آورده میشود که آن هم تدبیرى است که جز با وجود تکلیف الهى تصور صحیح ندارد و سوگند خداى تعالى سوگندتدبیر اوست و حجتى است بر وقوع دلیل .
پس اگر مرسلات را به بادها تشبیه نمودند وجه استعاره آن است که بر اساس آنچه در آیات بعدى آمده است دلالت بر آن دارد و این همه سوگند ها هم براى این منظور است که پرده از روى این معنى برداشته شود آنچه که درباره قیامت وعده داده میشود یقینا واقع شدنى است و بعث و ثواب و عقاب و حساب و جزا همه حق است و تردیدى در آن نیست.
پس سوگندى که خداوند خورده است همگى دلالت بر حقانیت و وجود و تاکید روز قیامت است و بیدارى ما انسانها.
لذا این سوره به نام مرسلات که استعاره به معنى بادها که مراد از بادها هم حرکت سرعت سیرى است که ملائکه در انجام مأموریتهاى خود دارند نامگذارى شده است.
برای ارائه نظرات خود اینجا را کلیک کنید