پـرتویـی از نام سوره های قرآن کریـم :::: A beam of the name of quran sura's

آشنایی با نام، معانی و نام گذاری سوره های قرآن مجید :::: Familiar names, meanings and name of the Holy Quran Sura

پـرتویـی از نام سوره های قرآن کریـم :::: A beam of the name of quran sura's

آشنایی با نام، معانی و نام گذاری سوره های قرآن مجید :::: Familiar names, meanings and name of the Holy Quran Sura

عصر۱۰۳

ســوره عصـر [زمان، بعد از ظهر، فشار و ...] (زمـان - دوران)

     این سوره به حدى جامعیت دارد که به گفته بعضى از مفسران تمام علوم و مقاصد قرآن در این سوره خلاصه شده است.

     نخست از سوگند پرمعنى به عصر و سپس سخن گفتن از زیانکار بودن همه انسانها که درطبیعت زندگى تدریجى نهفته است و بعد اینکه فقط یک گروه را از این اصل کلى جدا مى کنند مطالبى است که در این سوره بیان شده است. چهار اصل مهم در این سوره عنوان شده است:

1 - ایمان     2 - عمل صالح     3 - سفارش یکدیگر به حق     4 - سفارش یکدیگر به صبر.

و این چهار اصل است که در واقع برنامه هاى اعتقادى و عملى و فردى و اجتماعى اسلام را در بر می گیرد.

     کلمه «عصر» در اصل به معنى فشردن است و سپس به وقت عصر اطلاق شده به خاطر این که برنامه ها و کارهاى روزانه در آن پیچیده و فشرده میشود.

     سپس این واژه به معنى مطلق «زمان» و دوران تاریخ بشر و یا بخشى از زمان مانند عصر ظهور اسلام و قیام پیغمبر اکرم(ص) و امثال آن استعمال شده است و لذا در تفسیر این سوگند بعضى از مفسران آن را اشاره به سراسر زمان و تاریخ بشریت دانسته اند که مملو از درسهاى عبرت و حوادث تکان دهنده و بیدارگر است و روى همین جهت آنچنان عظمتى دارد که شایسته سوگند الهى است .

     بعضى دیگر روى قسمت خاصى از این زمان مانند عصر قیام پیغمبراکرم(ص) یا عصر قیام حضرت مهدى (عج) که داراى ویژگى و عظمت خاصى در تاریخ بشر بوده و هست انگشت گذارده و سوگند را ناظر به آن مى دانند .

     ولى مناسبترین همان عصر به معنى زمان و تاریخ بشر است چرا که بارها گفته شده که سوگندهاى قرآن همواره متناسب با مطلبى است که سوگند به خاطر آن یاد شده است و مسلم است که خسران انسانها در زندگى نتیجه گذشتن زمان عمر آنهاست و یا عصر قیام پیغمبر خاتم به خاطر اینکه برنامه چهار ماده اى که گفته شد در چنین عصرى نازل گردیده است .

خداوند متعال در این سوره، به عصر سوگند یاد کرده که تمام انسانها در خسران و زیانند. مگر آنها که برنامه چهار مادّه اى مطرح شده در این سوره را جامه عمل بپوشانند. دانشمندان علم لغت و تفسیر براى واژه عصر معانى متعدّدى ذکر کرده اند:

1. فشار دادن، عرب از کار کسى که لباس شسته را فشار مى دهد تا آب موجود در آن خارج شود، تعبیر به «عصر الثّیاب» مى کند.

2. غروب آفتاب، تناسب این معنا با معناى اوّل در این است که هنگام غروب آفتاب روز فشرده و همه چیز آن جمع مى شود، و سپس آفتاب غروب مى کند. بدین جهت به این لحظه عصر گفته اند.

3. دوران، به برهه اى از زمان نیز عصر گفته مى شود، مانند دوران رسول الله(صلى الله علیه وآله)، عصر انقلاب اسلامى، عصر امام زمان(عج). بنابراین به مجموعه یک زمان عصر گفته مى شود; چون حوادث فراوانى در آن دوران جمع و فشرده شده است.

در اینکه منظور از عصر در سوره مورد بحث کدام یک از معانى سه گانه است، نظریّات مختلفى ارائه شده است. مرحوم علاّمه طبرسى در تفسیر ارزشمند مجمع البیان پنج تفسیر، در تفسیر نمونه هفت تفسیر براى آن ذکر شده، که قسمتى از تفاسیر هفتگانه با نظریات مجمع البیان مشترک، و بخشى دیگر متفاوت است: 

1. غروب آفتاب

یکى از احتمالات این است که عصر به معناى غروب آفتاب باشد، و خداوند به غروب آفتاب سوگند یاد کرده است. اگر پرسیده شود: چه حادثه اى در آن زمان رخ مى دهد که خداوند متعال به آن لحظه قسم خورده است؟

در پاسخ مى گوئیم: با غروب آفتاب تحوّل بزرگى در عالم رخ مى دهد، غروب آفتاب اعلان پایان روز و اتمام تلاش و فعالیّت روزانه، و شروع شب و آغاز آرامش و استراحت است. و این لحظه نشانه اى دیگر از قدرت خداوند است که: «(یُولِجُ اللَّیْلَ فِى النَّهَارِ وَیُولِجُ النَّهَارَ فِى اللَّیْلِ)، شب را در روز، و روز را در شب داخل مى کند».(حج، آیه 61)

با توجّه به اهمیّت لحظه غروب آفتاب و عصر، خداوند به آن قسم یاد کرده است، همان گونه که به صبحگاهان و لحظه طلوع آفتاب که اعلان پایان شب و نویدبخش آغاز روز است در جاى دیگر قسم خورده است (وَالضُّحَى).( ضحى، آیه 1)

نتیجه اینکه غروب و طلوع آفتاب دو تحوّل بزرگ در عالم هستى، و دو نشانه از نشانه هاى پروردگار است، و لهذا متعلّق سوگند خدا قرار گرفته است.

2. مجموعه تاریخ بشر

طبق این تفسیر منظور از عصر مجموعه تاریخ بشر از آغاز آفرینش تا پایان عمر دنیاست، که حوادث در آن فشرده شده است. و از آنجا که تاریخ آیینه عبرتهاست، خداوند متعال به مجموعه تاریخ بشر سوگند یاد کرده است.

انسان مى تواند تمام درسهاى لازم زندگى اش را از تاریخ فرا بگیرد. عوامل سعادت، اسباب پیروزى، ثمرات شیرین وحدت و اتّحاد، میوه هاى تلخ اختلاف و پراکندگى، چگونگى استفاده از فرصتها، نتایج بد غفلت از فرصتها، و مانند آن، را مى توان از دل تاریخ بیرون کشید و سر لوحه عمل قرار داد.

حضرت على(علیه السلام) در نامه ارزشمند خود خطاب به امام مجتبى(علیه السلام)، که حاوى یک دوره اخلاق اسلامى است، مى گوید: من از اول خلقت آدم(علیه السلام)، تا به امروز نبوده ام، بلکه عمر محدودى داشتم. امّا تاریخ بشر را مطالعه کرده، و از حوادث زندگى آنها عبرت گرفته و از تجربیّاتشان استفاده کرده ام، چنانکه گویى همیشه همراه آنها بوده ام. تمام این تجربیات را براى تو (امام حسن(علیه السلام))، در این نامه خلاصه کرده ام».(نهج البلاغه، نامه شماره 31)

در اهمیّت تاریخ بشر همین بس که خداوند متعال در اکثر سوره هاى قرآن در مورد اقوام و ملل پیشین سخن گفته، و درسهاى تازه اى به ما مى دهد که به عنوان نمونه: فیل سواران ابرهه و سدّ عظیم خاکى قوم سبأ را میتوان عنوان نمود.

3. عصر قیام پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)

برخى از مفسّرین معتقدند منظور از «عصر» در سوره والعصر، عصر قیام پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) است. چرا که این دوران اهمیّت بسیار ویژه اى داشت، و بدین جهت خداوند متعال به آن دوران سوگند یاد کرده است.

براى پى بردن به اهمیّت آنچه را که اسلام به بشریّت هدیه کرده، لازم است تاریخ جاهلیّت عرب را مطالعه کنیم. لذا ما به جوانان توصیه مى کنیم که تاریخ جاهلیّت عرب را مطالعه کنند تا قدرت نعمت اسلام و معارف آن را بدانند. حضرت على(علیه السلام)دست مخاطبانش که غالباً نسل بعد از اسلام بوده اند را مى گیرد، و براى آنکه به ارزش اسلام پى ببرند آنها را به دوران جاهلیّت مى برد، و صفحاتى از تاریخ را جلوى چشمان آنها ورق مى زند، و مى فرماید:

خداوند در حالى پیامبر(صلى الله علیه وآله) را مبعوث، و اسلام را توسّط آن حضرت به مردم عرضه کرد، که شما معتقد به بدترین آیینها و ساکن بدترین خانه ها بودید. اعتقادات شما آمیخته با انواع خرافات بود. با دست خود بتى از خرما درست مى کردید، و به پرستش آن مى پرداختید، و در برابرش به خاک مى افتادید، و به هنگام قحطى و کمیاب شدن موادّ غذایى، آن را مى خوردید! چه آیین بدى بود که انسان اشرف مخلوقات در مقابل دست ساخته خود سجده مى کرد! انواع بتها را مى پرستید. بت شخصى، بت خانوادگى، بت قبیلگى، بت در سفر و دیگر بتها. مسکنهاى شما هم بدترین خانه ها بود. در میان سنگهاى خشن چادر مى زدید، در لابه لاى حیوانات و حشرات و مارها زندگى مى کردید. آب مورد استفاده شما آب آلوده و گندیده اى بود که در وسط یک گودال جمع شده بود، و انواع حیوانات در آن وجود داشته، یا از آن استفاده مى کردند. خون همدیگر را مى ریختید، و بر این کار افتخار مى کردید. فرزندان خود را به دست خود مى کشتید، یا آنها را زنده زنده در خاک دفن مى کردید! اسلام آمد و شما را از تمام این بدبختیها و مشکلات آزاد کرد.( نهج البلاغه، خطبه دوم.)

گوستاولوبون، از دانشمندان معروفِ غرب مى گوید: «از جمله سرزمین هایى که هیچگاه مستعمره نشد، سرزمین حجاز است! چون چیزى براى استعمار در آنجا وجود نداشت، و مردمى عقب افتاده و بى فرهنگ داشت».

آرى! اسلام انقلابى عظیم در آن محیط تاریک به وجود آورد. انقلابى که نتیجه آن جهش هاى بلند علمى، پیشرفت هاى سیاسى، اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى بود. تا آنجا که مسلمانان مولّد علم و دانش شدند، و دیگر مردم جهان از جمله اروپائیان مصرف کننده علم و دانش مسلمانان گشتند.

4. عصر قیام حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف)

احتمال دیگر اینکه منظور از «عصر»، زمان قیام حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف) است، چرا که آن دوران نیز بسیار مهم است. زیرا:

اوّلا: بشر از نظر علم و دانش پیشرفت فوق العاده اى مى کند.

ثانیاً: صنایع در آن زمان رشد چشمگیرى خواهد داشت.

ثالثاً: از نظر اخلاق مردم در سطح بسیار بالایى قرار مى گیرند.

رابعاً: صلح و آرامش و امنیّت عجیبى در بین مردم و اقوام و ملل حاکم مى شود.

خداوند متعال آن زمان را چنین ترسیم کرده است:

«(وَعَدَ اللهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُم فِى الاَْرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِى ارْتَضَى لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِّنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِى لاَ یُشْرِکُونَ بِى شَیْئاً وَمَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ)، خداوند به کسانى از شما که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام داده اند وعده مى دهد که قطعاً آنان را حکمران روى زمین خواهد کرد، همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روى زمین را بخشید، و دین وآیینى را که براى آنان پسندیده، پابرجا و ریشه دار خواهد ساخت; و ترسشان را به امنیّت و آرامش مبدّل مى کند، (آن چنان) که تنها مرا مى پرستند و چیزى را شریک من نخواهند ساخت و کسانى که پس از آن کافر شوند، آنها فاسقند».

یعنى اوّلا: مشکل دنیاى امروز، زمامداران خودسر و حاکمان ظالمان و رؤسا و مدیران ستمگر است. و در عصر ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) این مشکل وجود نخواهد داشت، و حکومت به دست انسانهاى با ایمان و صالح مى افتد.

ثانیاً: آیین ارزشمند اسلام فراگیر شده، و تمام دنیا را فتح مى کند، البتّه نه بدان معنا که آیین یهود و نصارى بطور کامل از بین مى رود، بلکه آنها به صورت اقلیّتهاى مذهبى باقى خواهند ماند. امّا دین حاکم بر سرتاسر جهان اسلام خواهد بود.

ثالثاً: خوف و ترس وحشت از جنگهاى قبیله اى داخلى منطقه اى و جهانى از بین مى رود، و همه احساس امنیّت و آرامش مى کنند.

و رابعاً: مردم در سایه حکومت صالحان، و نشر و گسترش اسلام، و صلح و امنیّت و آرامش ایجاد شده، خالصانه خدا را عبادت مى کنند، و بدون دغدغه به پرستش او روى مى آورند. خلاصه اینکه هدف از آفرینش بشر به طور کامل در عصر ظهور مهدى تحقّق خواهد یافت. آیا چنین عصر درخشانى نباید مورد سوگند خداوند متعال قرار گیرد؟

5. وجود انسان

پنجمین احتمال اینکه منظور از عصر انسان است. و با توجّه به اینکه انسان عصاره و فشرده جهان هستى است، خداوند در این سوره به وى قسم یاد کرده است.

انسان افتخارات فراوانى دارد; از جمله اینکه:

الف) او خلیفة الله است; نماینده خداوند بر روى زمین.

ب) مسجود فرشتگان است. زیرا ملائکه به امر خدا بر او سجده کردند.

ج) معلّم فرشتگان است. چرا که حضرت آدم به فرمان خداوند علم الاسماء را به ملائکه تعلیم داد، و بدین سبب افتخار معلّمى آنان را کسب نمود.

د) خداوند از روح خود در انسان دمیده است.

هـ ) تمام عالم هستى در خدمت انسان است. اگر آیات تسخیر در قرآن را مطالعه فرمایید، که حدود پانزده آیه است، خواهید دید که خداوند همه چیز را مسخّر انسان گردانیده، و در اختیار او نهاده است.

با توجّه به این مقامات، خداوند به انسان سوگند یاد کرده، و مى خواهد وى را به ارزش وجودیش توجّه دهد، تا غفلت نکند و خود را ارزان نفروشد.

اگر انسان قدر و ارزشش را بداند، خود را به مشتى پول، مقدارى موادّ مخدّر، عشقى زودگذر، پست و مقام موقّت، و مانند آن نمى فروشد. و کسانى که خود را ارزان مى فروشند بسان کودکانى هستند که ارزشمندترین گوهر دنیا را که بازیچه آنها قرار گرفته بود در ازاى چند شکلات به تاجر گوهرشناسى فروختند! حضرت على(علیه السلام)طبق روایت کوتاهى مى فرماید:

«(لَیْسَ لاَِنْفُسِکُمْ ثَمَنٌ اِلاَّ الْجَنَّةَ، فَلاتَبیعُوها اِلاّ بِها، (شیعیان من!) هیچ قیمتى براى شما جز بهشت خدا نیست، به کمتر از آن خود را نفروشید».(نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره 456 .)

بعضى از مردم در طول عمر خویش تلاش و کوشش فراوانى مى کنند، خود را به آب و آتش مى زنند، از راه حلال و حرام کسب درآمد مى کنند، و حاصل عمر آنها یک خانه مجلل و شیک و گرانقیمت مثلا 500 میلیون تومانى مى شود که پس از مرگ مایه اختلاف و درگیرى ورثه است. چنین انسانى ضرر کرده است، چون خویشتن را به یک خانه 500 میلیونى فروخته، در حالى که کمترین قیمت او بهشت پروردگار است.

6. فشارها و حوادث

برخى دیگر از مفسّران، «عصر» را به حوادث و فشارهاى زندگى انسانها، که کم و بیش براى هر شخصى رخ مى دهد، تفسیر کرده اند. زیرا زندگى آدمى یکنواخت نیست، بلکه آمیخته با حوادث است. گاه سالم است، و گاه بیمار، در برهه اى از زمان جوان است، و سپس رو به پیرى مى رود. گاه ثروتمند است و گاه فقیر، زمانى در امنیّت است و زمان دیگر ناامنى به سراغ او مى آید. و البتّه این فشارها و حوادث انسان را مى سازد. این سختى ها و ناملایمات او را پخته و قوى مى کند. شاید عدّه اى بگویند: حضرت على(علیه السلام) که با نان جوین زندگى را مى گذراند، چگونه قادر بر کندن در قلعه خیبر شد؟ چگونه آن حضرت در مقابل پهلوان بى بدیل عرب عمروبن عبدود ایستادگى کرد، و در نهایت بر او پیروز شد؟

حضرت على(علیه السلام) در پاسخ این سؤال انسانها را به درختان بیابانى و درختان کنار نهر آب تشبیه مى کند. انسانهایى که مشکلات را تحمّل نموده، و در برابر حوادث و ناملایمات صبر و بردبارى را پیشه خود کرده اند. بسان درختان بیابانى هستند که با کمترین مقدار آب ساخته اند، و در برابر طوفانهاى سهمگین وبادهاى تند همچون کوه مى ایستند. امّا انسانهاى ناز پرورده، مانند درختان کنار نهر آبند، که سست و کم تحمّلند، و با کمترین فشار و طوفانى از پاى در مى آیند.

«اَلا واِنَّ الشَّجَرَةَ الْبَرِیَّةَ اَصْلَبُ عُوداً، وَالرَّواتِعَ الْخَضِرَةَ اَرَقُّ جُلُوداً، آگاه باشید! درختان بیابانى چوبشان محکمتر است، و درختانى که همواره در کنار آب قرار دارند پوستشان نازکتر و کم دوامتر است».(نهج البلاغه، نامه 45 .)

آرى! انسانهاى نازپرورده اى که فشارها و مشکلات را تجربه نکرده اند به جایى نمى رسند.

آقاى «توانگ بى» نویسنده کتاب تاریخ تمدّن مى گوید:

«تمدّنهاى بزرگى که در طول تاریخ پدید آمده را مورد مطالعه قرار دادم. هیچ تمدّن مهمّى را نیافتم مگر اینکه قبلا مورد هجوم دشمن خارجى قرار گرفته، و در سایه تحمّل مشکلات و سختى ها تمدّنهاى مهم پایه ریزى شده است».

کشور ما این مسأله را به خوبى تجربه کرده، و در سایه تحمّل مشکلات و سختى هاى انقلاب توانست در خیلى از جهات خودکفا و مستقل شود. اگر این فشارها نبود نه ارتش ما این قدر قوى و با صلابت بود، و نه سپاه ما در این سطح از توانایى نظامى و لجستیکى قرار داشت.

آرى! از آنجا که فشارها و حوادث و سختیها ومشکلات انسان ساز است، مورد قسم پروردگار عالم قرار گرفته است.

 7. نماز عصر

برخى از مفسّران معتقدند که منظور از «عصر» در آیه مورد بحث، نماز عصر است. بنابراین خداوند متعال به نماز عصر سوگند یاد کرده است.

هر نمازى ممکن است از جهتى نسبت به سایر نمازها فضیلت داشته باشد و نماز عصر طبق تفسیرى همان «صلوة وسطى» است که در آیه شریفه 238 سوره بقره مورد تأکید قرار گرفته است: «(حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلاَةِ الْوُسْطَى)، در انجام همه نمازها و (به خصوص) نماز وسطى کوشا باشید».

و علّت اینکه نسبت به نماز وسطى تأکید شده این است که نماز عصر نسبت به نمازهاى دیگر آسیب پذیر است. هنگام نماز ظهر زمان مناسبى است چون معمولا مردم کار و فعالیّت را جهت صرف ناهار و استراحت کوتاه تعطیل مى کنند، و فرصت کافى جهت اقامه نماز ظهر دارند. امّا نماز عصر که در زمان رسول خدا(صلى الله علیه وآله) جدا خوانده مى شد، و مسلمانان حدود سه ساعت و نیم پس از اذان ظهر آن را اقامه مى کردند، در لابه لاى کارهاى روزانه قرار مى گرفت و لذا، براى اقامه آن، باید کار را تعطیل مى کردند. و نماز برخى از مسلمانان که به هر علّتى نمى توانستند کار را تعطیل کنند ترک مى شد. بدین جهت نسبت به نماز عصر در آیه شریفه تأکید خاص و ویژه اى شده است. پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نیز در حدیثى فرمودند: «مَنْ فاتَتْهُ صَلاةُ الْعَصْرِ حَبِطَ عَمَلُهُ، کسى که نماز عصرش ترک شود، اعمالش باطل و نابود مى گردد».(المغنى لابن قدامة، ج 1، ص 389 و 396 و 445.)

بنابراین خداوند به نماز عصر به خاطر ویژگى آسیب پذیریش قسم یاد کرده، تا مورد توجّه بیشتر مسلمانان قرار گیرد، و از آن غافل نشوند.

تفسیرهاى مختلف هیچ تضادّ و منافاتى با یکدیگر ندارند. بنابراین مى توان تمام این تفسیرها را صحیح دانست. یعنى خداوند هم به غروب آفتاب که پیام آور پایان سلطنت روز و آغاز حکومت شب است و تحوّلى عظیم در جهان به وجود مى آورد سوگند یاد کرده، و هم به تاریخ بشر، که مملوّ از حوادث تلخ و شیرین عبرت آموز است، قسم خورده، و هم به عصر بعثت پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) سوگند یاد کرده، و هم به عصر ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) قسم خورده، و هم به مشکلات وحوادث انسان ساز سوگند یاد کرده، و هم به نماز عصر قسم خورده، و هم به وجود انسان که عصاره عالم هستى است، سوگند یاد کرده است. آرى! به تمام این امور هفتگانه سوگند که انسان در حال ضرر و زیان است.

طبیعت انسان طبیعت خسران و ضرر است. زیرا سرمایه مهم انسان عمر اوست. و این سرمایه از سالها و ماهها و روزها و ساعتها و دقیقه ها و ثانیه ها تشکیل شده، و اجزاى این سرمایه تدریجاً در حال نابودى و از بین رفتن است; چه بخواهیم و چه نخواهیم. همه چیز قابل جبران، و بسیارى از چیزها قابل بازگرداندن است، امّا سرمایه از دست رفته عمر انسان نه قابل جبران است، و نه قابل بازگرداندن. و لهذا مى گوییم: «طبیعت انسان، خسران و ضرر و زیان است».

     بنابراین انسان سرمایه وجودى خود را چه بخواهد و چه نخواهد از دست مى دهد . ساعات و ایام و ماهها و سالهاى عمر به سرعت مى گذرد. نیروهاى معنوى و مادى تحلیل مى رود و توان و قدرت کاسته میشود . بنابراین دنیا یک بازار بزرگ تجارى است. جمعى در آن سود مى کنند و جمعى زیان و گروهى زیان نخواهند کرد، که ایمان آورده‏اند و عمل صالح انجام دهند و دیگران را به حق سفارش کنند و یکدیگر را به صبر و شکیبائى و استقامت توصیه کنند.

     لذا با عنایت به سیر انسان در عصرى که ماندگار است و هدفى که بایستى در این عصر و زمان به جهت جلب رضاى خداوند دنبال کند و سوگندى که خداوند به خاطر اهمیت جواب سوگندش به عصر خورده است این سوره بنام «عصر» به معنى زمان نام نهاده شده است.

                                

                          برای ارائه نظرات خود اینجا را کلیک کنید  

 

::تاریخ :  ۱۶ بهمن ماه سال 1391 | ۸:۰۰ PM | توسط : علیرضا ماجدی نیا::

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد