ســوره انفطـار (شکافتن)
این سوره قیامت را با بعضى از ملامت هاى متصل به آن تجدید مى کند و خودِ آنروز را هم به بعضى از وقایع که در آن واقع میشود معرفى مى کند و آن این است که آنروز تمامى اعمالى که انسان خودش کرده و همه آثارى که بر اعمالش مترتب شده و به وسیله ملائکه حفظه که موکل بر او بودند محفوظ مانده در آنروز جزاء داده میشود.
لذا این سوره هم مانند بسیارى از سوره هاى دیگر جزء آخر قرآن بر محور قیامت دور مى زند.
«انفطار» به معناى شکافته شدن است و کلمه «فطر» به معناى شکافتن است. طبرسی فرموده : " اصل الفطر : الشق" و راغب شکفتن طولی راگفته است.
تفطر و انفطار: شکافته شدن.
- تَکادُ الَسّمواتُ یَتَفَطَّرنَ مِنهُ... نزدیک است آسمانها از آن نسبت بشکافد.
- إذَ السَّماءُ انفَطَرَت آنگاه که آسمان بشکافد.
در بسیاری ازآیات فطر به معنی آفریدن و فاطر به معنی آفریننده آمده. مثل وَجَّهتُ وَجهِیَ لِلَّذِی فَطَرَالسَّمواتِ وَالاَرضَ
با در نظر گرفتن معنای اول فطر، آفریدن از آن فطرنامیده شده که خداوند موجودات را با شکافتن می آفریند تخم مرغ و تخم جنبندگان دیگر شکافته شده بچه های آنها به دنیا می آیند ، حبوبات در زیرخاک شکفته شده وروئیده، مبدل به ساقه ها ، برگها و حبوبات دیگر میشوند. إنّ اللهَ فالِقُ الحَبِّّ وَالنَّوی .
تخم های ریز علفها شکافته شده و علفها از آن به وجود می آید. یک هسته زردآلو را در نظر بگیریم: هسته درزیرخاک شکافته شده جوانه ازآن خارج میشود، جوانه شکافته شده، شاخه ها وبرگها ازآن خارج میشوند شاخه ها شکافته شده گلها بوجود می آیند ،از گل میوه و ازمیوه ها هسته ها وهمچنین تا میرسیم به آسمانها و زمین که شش بار در قرآن آمده :" فاطِرِ السَّمواتِ وَ الاَرض و در آیه دیگر فرموده : " إنَّ السَّمواتِ وَ الاَرضَ کاَنتا رِتقاً فَفَتَقناهُما ...
درباره انسان آمده " وَالّلذی فَطَرَنا" " وَ مالِیَ لا اَعبُدُ الَّذی فَطَرَنی " که ما انسانها نیز در ابتدا یک سلول و یاخته ساده بوده در اثر شکافته شدن به انسان تبدیل شده ایم.
ممکن است فطر به معنی ابداع و اختراع و ایجاد ابتکاری باشد.
" فَطَرَالاَمرُ : إختَرَعَهُ وَ ابتَدَأهُ وَ انشَأهُ" در همان کتاب و نهایت از ابن عباس نقل شده که معنی " فاطِرِالسَّمواتِ وَالاَرضِ" را نمیدانستم تا دو نفر عرب بیابانی در باره چاهی برای قضاوت پیش من آمدند یکی از آن دو گفت : " اَنا فطرتها " یعنی حفرآن را من شروع کرده ام . در اینصورت " فاطِرالسَّماوات " به معنی " بَدیعُ السَّماوات " است ولی معنای شکافتن صحیح تراست که آن به تصریح طبرسی و راغب معنای اولی کلمه است بهتراست مراد از " بَدیعُ السَّمواتِ " خلقت ابتکاری و از " فاطِرِالسَّماواتِ... " خلقت به واسطه شکافتن باشد.
اینک چند آیه را بررسی میکنیم:
1- " فَارجِعِ البَصَرَهَل تَری مِن فِطورٍ" : فطور چنانکه در مجمع و اقرب گفته جمع فطر است به معنی شکافها. راغب آن را مصدر و به معنی اختلال و سستی گرفته یعنی دفعه دیگر نگاه کن آیااختلالی یا شکافهایی (عدم اتصال) در خلق خدا میبینی ؟ صدرآیه چنین است: " اَلذی خَلَقَ سَبعَ سَمواتٍ طِباقاً ما تَری فِی خَلقِ الرَّحمنِ مِن تَفاوُتٍ فَارجِعِ البَصَرَ... " مراد آنست که مخلوقات خدا به یکدیگر و مرتبطند همدیگر را فوت نمیکنند و میان اتصال و تدبیر آنها اختلال و یا شکافبی نیست.
2- " ... یَوماً یَجعَلُ الوِلدانَ شَیباً . السّماءُ مُنفَطِرٌ بِهِ کانَ وَعدَهُ مَفعولاً " ضمیر "به " راجع به " یوماً " و "با" به معنی" فی" یا سبب است یعنی : روزیکه فرزندان را پیرمیگرداند آسمان درآن روز یا به سبب آن روزشکافته شده و وعده خدا عملی است.
3- " تَکادُ السَّمواتُ یَتَفَطَّرنَ مِن فَوقِهِنَّ وَالمَلائِکَةُ یُسَبِّحونَ بِحَمدِ رَبِّهِم..." نزدیک است آسمانها ازبالایشان بشکافنند و فرشتگان به پروردگارشان تسبیح و حمد میگویند. به نظرمی آید مراد از نزدیکی آسمانها شکافتن آنها در قیامت است چنانکه در آیه " اَلسَّماءُ مُنفَطِرٌ ..." گذشت، شکافتن قهراًً از بالای آسمانها شروع خواهد شد، شاید مراد از آنها طبقات هفتگانه جو باشد. یکی ازبزرگان احتمال داده مراد ازشکافتن آسمانها برای نزول وحی باشد، این احتمال گرچه با سیاق آیات مناسب است ولی در اینصورت برای لفظ " تَکاد" محلی نمیماند. وانگهی نزول وحی که بوسیله ملک است شکافتن لازم ندارد. مع الوصف : شاید مراد خداوند چیز دیگری باشد و الله العالم.
بنابراین زمانى میرسد که آسمان (کرات آسمانى) از هم شکافته شود و این بدان معنا است که نظام جهان درهم بریزد و انفجارهاى عظیمى سراسر کرات آسمانى را فرا گیرد. منظومه ها نظام خویش را از دست مى دهند و ستارگان از مدار خود بیرون مى روند و بر اثر تصادم شدید به یکدیگر متلاشى مى شوند و عمر این جهان به پایان میرسد و همه چیز ویران میشود تا بر ویرانه هایش عالم نوین آخرت بر پا گردد. و جائى که این کرات عظیم آسمانى به چنین سرنوشتى دچار شوند دیگر تکلیف انسانِ ضعیف در این میان معلوم است. و اینها نیست مگر براى عبرت انسان و بیدار شدن او از خواب غفلت و توجه او به مسئولیتهایش در برابر خداوند .
از اشارات و نشانه هائى که در این سوره در خصوص حوادث قیامت آمده یکى از آنها «انفطار» است به معنى شکافته شدن که منظور از شکافته شدن زمین است و پیامدهاى حاصله از آن که به همین علت نام این سوره به نام یکى از این نشانه ها یعنى «انفطار» نامگذارى شده است .
برای ارائه نظرات خود اینجا را کلیک کنید