ســوره غـافـر (آمرزنده گناه)
این سوره از نخستین سوره هائى است در قرآن، که ابتداى آن با «حم» شروع میشود. این سوره ها را «حوامیم» مى گویند که تعداد آن هفت سوره است.
در این سوره قسمتى از اسماء حسناى خداوند و بخصوص آنچه که خوف و رجاء را در دلها برمى انگیزد ذکر شده و در ادامه تهدیدهائى به کافران و سپس داستان حضرت موسى و فرعون را به مومن آل فرعون سوق مى دهد و بخش وسیعى از سوره را به شرح گفتگوهاى این مرد هوشمند و شجاع با فرعونیان اختصاص مى دهد و در بخشهاى دیگر این سوره مسأله توحید و شرک و دعوت پیامبران به صبر و شکیبائى و خلاصه اى از آنچه در بخشهاى دیگر این سوره گذشت و ذکر گوشه اى از نعمتهاى الهى آمده است.
این سوره را سوره «غافر» خوانده اند به جهت ذکر مطلبى که در آیات نخستین این سوره آمده است. و همچنین بنا به اهمیت مطالبى که مومن آل فرعون در حمایت از توحید و نبوت و معاد مطرح کرده است به سوره «مؤمن» نیز معروف است.
اینکه در جمله «غافر الذنب» مطلب در قالب اسم فاعل آورده شده بعید نیست که براى این بوده که بر استمرار تجددى دلالت کند. چون مغفرت و قبول توبه از صفات فعلیه خداوند است و خداى تعالى همه روزه و لایزال گناهانى را مى آمرزد و توبه هائى را قبول مى کند. پس غافر به معنى کسى است که آمرزنده گناه است و به منزله یک صفت است و یک رفتار خدا با بندگان گنهکار را افاده مى کند و آن این است که ایشان را مى آمرزد چیزى که هست گاهى با توبه وگاهى بدون توبه و با شفاعت که البته این هم شامل انسانهائى خواهد شد که مؤمن شوند و مومن بمانند.
عالم انسانى در عین اینکه از نظر برخوردارى از نعمتهاى الهى یک عالم است و همه انسانها در آن مشترکند و همه از نعمتهاى مستمر ومتوالى او در طول زندگى دنیا برخوردارند، لیکن از حیث زندگى آخرت دو سنخ موجود و دو نوع انسانند. یکى سعید و یکى شقى و خداى سبحان به جزئیات و خصوصیات خلقش عالم و آگاه است و چگونه ممکن است عالم نباشد؟ و حال آنکه او خالق آنها و فاعل آنها است و مخلوقات فعل اویند. و مقتضاى «غافرالذنب» بودن خدا این است که هر فردى را لیاقت و استعداد آمرزش و قبول شدن توبه را داشته باشد او را بیامرزد و توبه اش را قبول کند. پس تنزیل کتاب از ناحیه خداى عزیز و علیم اساسش مبنى بر علم محیط خدا به خلقش میباشد، او مى داند که خلقش محتاج به دعوتى هستند تا به وسیله آن دعوت قومى هدایت یافته و قومى دیگر با رد آن دعوت گمراه شوند و باز در نتیجه او قومى را بیامرزد و قومى دیگر را عذاب کند. و نیز او مى داند که خلقش به دعوتى نیازمندند تا به وسیله آن نظام معاششان در دنیا منتظم گشته و از طول و انعام او برخوردار گردند و بعد از دنیا هم در دار قرار از برکات آن دعوت منتفع شوند.
پس علت عمده و داعى اصلى همه مراتبى که در این سوره ذکر شده دعوت به سوى ایمان به کتاب و پیروى آن است چون اعتقاد به روز حساب باعث میشود که مردم در بین خوف و رجا قرار گیرند. خوف از عذاب و امید به ثواب که هم آن انسان را به عبادت و امید دارد و هم این انسان را که در نهایت یک انسان مومن خواهد شد. اما اینکه مومن گفته میشود در این سوره که آنرا نیز بعنوان تاج قرآن نیز گفته اند به صورتى که پیا مبر اکرم (ص) فرمودند: الحوامیم تاج القرآن.
و در روایت دیگرى از امام صادق(ع) آمده که فرمودند: سورههاى حوامیم گلهاى قرآن هستند، مطالبى عنوان شده. اینکه یک مومن باید بداند تنها کسى نیست که خدا را عبادت مى کند چرا که قبل از او مقربین، فرشتگان خداوند و حاملان و طواف کنندگان عرش خدا را حمد و تسبیح مى گویند.
دوم اینکه هشدارى به کفار است که ایمان آوردن یا نیاوردن شما هم براى خدا مهم نیست چرا که او نیاز به ایمان کسى ندارد.
سوم اینکه به مؤمنان آگاهى داده میشود که بدانند هر چند که در اقلیت باشید در این جهان تنهانیستید که قدرتمندترین نیروهاى غیبى در صورتى که مومن واقعى باشید پشتیبان شماست.
بنابراین پروردگار عالم عنایت خاص به مؤمنین دارد به طوریکه حاملان عرش در حق مؤمنان به درگاه خداوند دعا مى کنند که خداوند نیز رحمت خود را شامل بندگان مومن مى کند.
ولى در مقابل چگونگى غضب خداوند نسبت به افراد بى ایمان ذکر میگردد بعد از اینکه اوصاف مومن با تغییرات زیبایى بیان میشود به یک نمونه از آن اشاره میشود:
از آنجا که روش قرآن در بسیارى از آیات این است که بعد از ذکر کلیات در مورد مسائل حساس و اصولى آن را با مسائل جزئى و محسوس مى آمیزد در اینجا نیز بعد از بیان پیرامون مبداء و معاد و احوالات مؤمنین و کافران حالات پیشینیان را براى عبرت و درک بهتر موضوع بیان مى کند که از جمله وضع فرعون و فرعونیان است که به آن اشاره میشود، این تاریخ مدون نیست که در اصالت و صحت آن تردید شود بلکه این تاریخ زنده اى است که با زبان بى زبانى فریاد مى کشد و تاریخ واقعى را بى کم و کاست شرح مى دهد.
موسى (ع) مأمور بود تا ظلم حاکمان بى دادگر و شیطنت سیاستمداران خائن را و تعدى ثروتمندان مستکبر را پایان دهد و جامعه اى بر اساس عدالت و داد از نظر سیاسى و فرهنگى و اقتصادى بسازد و در این مأموریت دشمنى هاى زیادى با موسى صورت گرفت تا آنجا که دست به قتل فرزندان پسر و زنده نگهداشتن دختران در زمان قیام و نبوت موسى زدند. در این میان درگیریهائى میان موسى و پیروانش و فرعون و طرفدارانش بالا مى گیرد که ناشى از نقشه هاى شوم خائنین و کافران بود.
بنابراین موسى بر حسب مأموریتى که از طرف خداوند به عهده داشت همچنان مردم را به سوى خداوند دعوت مى نمود تا آنجا که نقشه قتل موسى کشیده شد. از اینجا فرازى دیگر از تاریخ موسى و فرعون شروع میشود که در قرآن مجید تنها در این سوره مطرح شده است و آن داستان «مومن آل فرعون» است.
مومن آل فرعون شخصى بود از نزدیکان فرعون که دعوت موسى را به توحید پذیرفت ولى ایمان خود را آشکار نساخت و هنگامى که مشاهده کرد موسى بر اثر خشم شدید فرعون جانش به خطر افتاده قدم پیش نهاد و با بیانات موثر خود توطئه قتل موسى(ع) را برهم زد.
مؤمن آل فرعون سخنان بسیار مهم و هوشمندانه اى را مطرح مى کند و چون بیاناتى که ایشان نمودند بسیار مهم و قابل نفوذ در دلهاى سخت و سنگ آل فرعون بود خداوند هم این بنده مؤمن و مجاهد را تنها نگذاشت و او را از نقشه هاى شوم دشمن نگه داشت.
بنابراین نه تنها او حمایت خود را از خداوند چنین مطرح کرد بلکه این مرد مجاهد و مبارز و کم نظیر به عنوان یک قانون کلى در سخنانش حمایت خویش را از پیامبران و مؤمنان در دنیا و آخرت بیان کرد.حمایتى بى قیدو شرط و به همین جهت انواع پیروزیها را به دنبال دارد اعم از پیروزى در منطق و بیان یا پیروزى در جنگها.
در این سوره ذکر این مطالب اهمیت خاص خود را دارد چرا که این موضوع تنها در این سوره چنین زیبا و جالب مطرح شده است و داراى درسهاى عبرت و آموزنده براى افراد مؤمن و کافران مغرور است که حجت خود را بر هر دو تمام نموده است.
بنابراین این سوره با توجه به اهمیت اول یعنى آمرزیدن گناهان توسط خداوند غافر بنام سوره «غافر» نامگذارى شده است وهمچنین بنا به اهمیت مطالبى که مومن آل فرعون در حمایت از توحید ونبوت و معاد مطرح کرده است به سوره «مؤمن» نیز معروف است.
برای ارائه نظرات خود اینجا را کلیک کنید