سوره طه [رمزى است خطاب به پیامبر اسلام(ص)] (نامی دیگر از اسامی پیامبر ‹ص›)
این سوره بر اساس حروف مقطعه اى که در ابتداى سوره آمده است نامگذارى شده است.
«طه» یکى از اسامى پیامبراکرم (ص)میباشد. استفاده از حروف رمزى و علائم اختصارى درزمانهاىگذشته وحال فراوان بودهاست مخصوصا در عصر ما بسیار مورد استفاده قرار مى گیرد.
«طه اسم فعل است، یعنی آرام کن. یا به معنی «یا رجل» است، به لغت حبشیه. (منتهیالارب) (آنندراج ). و من قراء طه باشباع الفتحتین، فحرفان عنده من الهجاء.(منتهی الارب ).
کوفیان طه را آیتی شمردند، و دیگران نشمردند. ابوعمرو بفتح طا و اماله «ها» خواند، و حمزه و کسائی و خلف و ابوبکر الاعشی و عبدالرحمن، به اماله هر دو طِهِ خواندند. اهل شام و مدینه بین بین خواندند هر دو، و باقی قراء به تفخیم هر دو. و عیسی بن عمر در شاذ برعکس قرائت ابوعمرو خواند و حسن بصری در شاذ خواند طَهْ، باسکان الهاء و گفت تفسیرش آن باشد که: ای مرد. مفسران در معنیش خلاف کرده اند، عبداللّه عباس گفت: قسم است بنامی از نامهای خدای تعالی که به او قسم کرد و مجاهد و حسن بصری و عطا و ضحاک گفتند: معنی این کلمه آن است که: یا رجل، ای مردا. عکرمه گفت هو بلسان الحبشه یا رجل. سعید جبیر گفت به نبطی هم این معنی دارد. سدی و ابامالک گفتند: یا فلان. کلبی گفت بلغت عک «یا رجل » باشد. قال:ان السفاهة طه فی خلایقکم لا قدس اللّه ارواح الملاعین.
و قال آخر: هتفت بطه فی القتال فلم یجب فحقت لعمری ان یکون صوائلا.
مقاتل گفت معنی طه آن است که طاء الارض بقدمیک. و گفت سبب آن بود که رسول علیه السلام در نماز یک پای برگرفتی و بر یک پای بایستادی تا رنج بیش بودی و ثواب بیشتر، خدای تعالی این آیت فرستاد و گفت: هر دو پای بر زمین نه. محمدبن کعب القرظی گفت: خدای تعالی قسم کرد بطول و هدایتش و مقسم علیه که جواب قسم است، قوله: ماانزلنا علیک القرآن َ لتشقی جعفربن محمد الصادق علیه السلام گفت: طه طهارت اهل بیت رسول است. آنگه این آیت برخواند: انما یرید اللّه لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً. (تفسیر ابوالفتوح رازی)( سوره 33 (الاحزاب ) از آیه 33)»
«شکی نیست که طه، از نامهای آسمانی پیامبر(ص) است، که مردم قبل از نزول قرآن، نه بدان آگاهی داشتند و نه پیامبر را با آن اسم میخواندند. این کلمه از یک سو، در لغت معنای وصفی ندارد؛ یعنی، مانند محمد و احمد نیست که بر معنایی وصفی دلالت کند، و ازسوی دیگر، بعید است که نامی بی معنا برای آن حضرت بگذارند که جز ذات، معنای دیگری در برنداشته باشد؛ نتیجه این که، ناگزیر باید گفت: معنای موجود در "طه" مربوط به آن جناب بوده و با وجود ایشان، تحققپذیر است. پس این کلمه، صفتی از شخصیت باطنی آن جناب بوده که مختص به خود اوست، و فرد دیگری، آن صفت را ندارد. ازاین رو، میتوان گفت: "طه" نامی از نامهای مخصوص آن جناب است که به معنای "ای کسی که به طه خطاب شدی" میباشد. آنگاه به تدریج و بر اثر زیادی استعمال، اسم خاص برای پیامبر اسلامگردید.»
«به روایتى طه از دو حرف رمزى «طا» اشاره به «طالب الحق» و «ها» اشاره به «هادى الیه» میباشد به معنى«اى کسى که طالب حقى و هدایت کننده به سوى آنى». به مرور زمان وگذشت ایام کلمه «طه» مانند «یس» تدریجاً به صورت اسم خاص براى پیامبر اسلام درآمد تا آنجا که آل پیامبر (ص) را نیز آل طه مى گویند.
از حضرت مهدى (عج) در دعاى ندبه «یابن طه» تعبیر شده است. در این سوره که اشاره کوتاهى به عظمت قرآن و بخشى از صفات جمال و جلال پروردگار است در بخش دیگرى از داستان حضرت موسى سخن مىگوید و در بخش دیگر در باره معاد و قسمتى از خصوصیات رستاخیز و سرگذشت آدم و حوّا در بهشت و ماجراى وسوسه ابلیس و سرانجام هبوط آنها در زمین و بالاخره نصیحت و اندرزهاى بیدارکننده براى همه مؤمنان.
بعد از نزول وحى و قرآن، پیامبر اکرم(ص) بسیار عبادت مىکردند. مخصوصاً به صورت ایستاده به عبادت مشغول مىشدند آنقدر که پاهاى ایشان متورم مى گردید. بنابراین به پیامبر دستور داده شد که این همه رنج و ناراحتى بر خود تحمیل نکن. در این رابطه به پیامبر مىفرماید: که ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که خود را به زحمت بیفکنى.
درست است که عبادت از بهترین کارهاست ولى هر کاری حسابى دارد. نباید آنقدر بر خود تحمیل کنى که پاهایت متورم گردد و نیرویت براى تبلیغ وجهاد کم شود و نه آنقدر که از یاد خدا غافل شوى. از آنجا که روش قرآن غالباً بیان تطبیقى مسائل است بعد از ذکر سرنوشت ظالمان و مجرمان و بیان حال مؤمنان حال چه به صورت داستانهاى پیامبران و آیات و نشانههاى روشن و بیان معجزات به دنبال آن به حال کسانى که اعمال صالح انجام مىدهند مىپردازد یعنى کسانیکه ایمان دارند آنها نه از ظلم و ستمى مىترسند و نه از نقصان حقشان. اصولاً براى اینکه عمل صالح به طور مستمر و ریشهدار و عمیق انجام گیرد باید از عقیده پاک و اعتقاد صحیح (ایمان) سیراب گردد. قرآن با رساترین لحن عرب به صورت فصیح و گویا نازل شده است.
بنابراین قرآن بیانات مختلفى از یک واقعیت دارد مثلاً مسأله وعید و مجازات مجرمان را گاهى در لباس بیان سرگذشت امتهاى پیشین و گاهى خطاب به حاضران و گاهى در شکل ترسیم حال آنها در صحنه قیامت و گاه به لباسهاى دیگرى بیان مى کند.
از آنجا که پیامبراکرم(ص) به خاطر عشق به فراگیرى قرآن و حفظ آن براى مردم و در نتیجه رسیدن به هدف پرستش خدا و شناخت خداوند به دیگران تلاش و حتى عجله مىکند به صورتیکه مهلت نمىدادند تا جبرئیل سخن خود را تمام کند تا آنجا که پیامبر با آن علم سرشار و روح مملو از آگاهى مأمور باشد که تا پایان عمر از خدا افزایش علم بطلبد وظیفه دیگران کاملاً روشن است. در حقیقت از نظر اسلام علم هیچ حد و مرزى را نمىشناسد افزون طلبى در بسیارى از امور مذموم است ولى در علم ممدوح است افراط بد است ولى افراط در علم معنى ندارد.
بنابراین این سوره اگر اشاره به سرگذشت پیامبران یعنى موسى و آدم و حوا مى کند همگی به این مطلب برمیگردد که مبارزه حق و باطل منحصر به امروز و فردا و دیروز نیست و در خلال این مبارزه آنچه که مهم است ایمان و تقوى و کسب علم است و معنویات که بدون آن این مبارزات معنى نمى دهد و رسیدن به تکامل که هدف اصلى تمامى پیامبران بوده است بدون درک حقیقى پروردگار میسر نخواهد شد. تمامى این حکایات و سرگذشتها بهترین و مؤثرترین طرق بیدارى انسانها است و آنچه که باقى مىماند و سرانجامش مفید و سازنده و حیات بخش است همان تقوا و پرهیزگارى است که پرهیزکار سرانجام پیروز و بى تقوا محکوم به شکست است. پیامبراکرم(ص) آخرین پیامبر الهى است. اکنون این پیامبر بزرگ با این کتاب با عظمت به سراغ ما آمده است. آنچه که در این سوره بر آن تکیه و تاکید شده است منویات و فضائل پیامبراکرم است که علاوه بر اینکه در قسمتهاى مختلف شرح حال و معجزات پیامبران را ذکر نموده وجود تقوى و پرهیزکارى به صورت ریشه اى براى مطلوب بودن آن مبارزات عنوان شده است.»
طه نام دیگرى از نامهاى مبارک پیامبراکرم(ص) میباشد که بر اساس آنچه که بیان شد با ذکر این نام خصوصیات والاى پیامبر اکرم(ص) بایستى الگو و سرمشق انسانهاى عالم باشد.
... و این سوره تحت نام «طه» نامگذارى شده است.
برای ارائه نظرات خود اینجا را کلیک کنید