پـرتویـی از نام سوره های قرآن کریـم :::: A beam of the name of quran sura's

آشنایی با نام، معانی و نام گذاری سوره های قرآن مجید :::: Familiar names, meanings and name of the Holy Quran Sura

پـرتویـی از نام سوره های قرآن کریـم :::: A beam of the name of quran sura's

آشنایی با نام، معانی و نام گذاری سوره های قرآن مجید :::: Familiar names, meanings and name of the Holy Quran Sura

حجرات 49

ســوره حجـرات (اتاقها)  

     در این سوره مسائل بسیار مهمى در ارتباط با شخص پیامبر و جامعه اسلامى نسبت به یکدیگر مطرح شده است.

     در این سوره آداب برخورد با پیشواى بزرگ اسلام پیغمبر اکرم (ص) و اصولى را که مسلمانان در محضر او باید به کار بندند بیان شده است و یک سلسله اصول مهم اخلاقى اجتماعى در ادامه بیان شده است.

     همچنین دستوراتى مربوط به چگونگى مبارزه با اختلافات و درگیریهائى است که احیانا در میان مسلمانان روى میدهد آمده و از معیار ارزش انسان در پیشگاه خدا و اهمیت مسأله تقوى سخن گفته شده است. در ادامه روى این مسأله تاکید دارد که ایمان تنها به گفتار نیست بلکه باید علاوه بر اعتقاد قلبى آثار آن در اعمال انسانى و در جهاد با اموال و نفوس آشکار گردد. و نهایتا اینکه از علم خداوند و آگاهى او از همه اسرار نهان عالم هستى و اعمال انسانها سخن مى گوید.


نامگذارى این سوره به سوره حجرات به تناسب آیه چهارم این سوره است که این کلمه در آن بکار رفته است. 

     با توجه به اینکه در این سوره یک رشته از مباحث مهم اخلاقى و دستورات انضباطى نازل شده است گاه آنرا شایسته نام «سوره اخلاق» دانسته اند. بنابراین این سوره مشتمل بر مسائلى ازاحکام دین است. احکامى که با آن سعادت زندگى فردى تکمیل میشود یعنى از آن مسائل ادب جمیلى است که باید بین بنده و خداى سبحان رعایت شود و پاره‏اى آداب است که بندگان خدا باید در مورد رسول اکرم(ص) رعایت کنند و پاره اى دیگر مسائلى که مردم در برخورد با یکدیگر در مجتمع زندگى خود باید آن را رعایت کنند و در بخشى برتریهاى بعضى نسبت به بعض دیگر مطرح شده که تفاضل و برترى هم از امورى است که جامعه مدنى انسان با آن منتظم میشود و انسان را به سوى زندگى توأم با سعادت و عیش گوارا و پاک هدایت مى کند و با آن بین دین حق و باطل فرق مى گذارد.

     حجرات در اینجا به معنى حجره ها یا اتاقها هستند و این کلمه خود مربوط به جریانى است از این قرار که گروهى از طایفه بنى تمیم و اشراف آنها وارد مدینه شدند، هنگامى که داخل مسجد پیامبر(ص) شدند صدا را بلند کردند و از پشت حجره هائى که منزلگاه پیامبر(ص) بود فریاد زدند:  

اى محمد! بیرون بیا. این سرو صداها و تعبیرات نا مؤدبانه پیامبر را ناراحت ساخت.


   هنگامى که بیرون آمدند گفتند: آمده ایم تا با تو مفاخره کنیم، اجازه دهید تا شاعر و خطیب ما افتخارات قبیله بنى تمیم را بازگو کند و پیامبر اجازه داد. آنها از فضائل خیالى طائفه بنى تمیم مطالب بسیارى گفتند. آنگاه پیامبر(ص) به ثابت بن قیس فرمودند: پاسخ آنها را بده. او برخاست و خطبه بلیغى در جواب آنها ایراد کرد و سپس شاعر آنها برخاست و اشعارى در مدح این قبیله گفت که حسان بن ثابت شاعر معروف مسلمانان پاسخ کافى به او داد.

     در این موقع پیامبر براى جلب قلب آنها دستور داد هدایاى خوبى به آنها دادند. آنها تحت تأثیر مجموع این مسائل واقع شدند و به نبوت پیامبر اعتراف کردند.

     اصولاً دین مجموعه اى از آداب، ادب در برابر خدا، ادب در مقابل پیغمبر و پیشوایان معصوم، ادب در مقابل استاد و معلم و پدر و مادر و عالم و دانشمند است.

     بنابراین در اسلام اهمیت زیادى به مسأله رعایت آداب و برخورد توأم با احترام و ادب با همه کس و هر گروه وارد شده است. آنچه که در این سوره به آن نیز اشاره شده است رعایت ادب است آنچنان که مى گوید: اى کسانیکه ایمان آورده اید صداى خود را فراتر از صداى پیامبر نکنید و در برابر او بلند سخن نگوئید و (داد و فریاد نزنید) آنگونه که بعضى از شما در برابر بعضى بلند صدا مى کنند که مبادا اعمال شما نابود گردد در حالیکه نمى دانید.

     حال پیامبر که جاى خود دارد(که نبایستى در کارى بر او پیشى گرفت و یا در محضر ایشان سر و صدا و قال و غوغا راه انداخت و چیزى را بر آنها مقدم نداشت) که این کار در برابر پدر و مادر و استاد و معلم نیز مخالف احترام و ادب است.

     بدیهى است اینگونه اعمال اگر به قصد توهین به مقام شامخ نبوت باشد موجب کفر است و بودن آن ایذاء و گناه که در هر دو صورت زشت است و نابجا.

     در صورت اول علت حبط و نابودى اعمال روشن است زیرا کفر علت از بین رفتن ثواب عمل نیک میشود و در صورت دوم نیز همچنین مانعى ندارد که چنین عمل زشتى باعث نابودى ثواب بسیارى از اعمال گردد. بنابراین هر قدر سطح عقل و خرد انسان بالاتر میرود بر ادب او افزوده میشود زیرا ارزشها و ضد ارزشها را بهتر درک مى کند. 

     پس آن کسانى که جفاکار بودند و پیامبراکرم(ص) را از پشت دیوار حجره ها صدا مى زدند و در حقش رعایت ادب و احترام را نکردند، خداى توانا نیز آنان را مذمت نموده است و آنان را به نادانى و نداشتن توصیفشان کرد تا آنجا که آنان را به چارپایان تشبیهشان نموده است.

     پس آنچه از جریان داستانى که گفته شد و افرادى که پیامبر را از پشت حجره ها صدا زدند و به ایشان بى احترامى کردند تعبیر این است که به شخص رسول خدا(ص) از هر قسم رفتارى که با ایشان بشود بامرسل و فرستنده او شده است اگر او را تعظیم و احترام کنند خدا را احترام کرده اند پس آهسته سخن گفتن نزد او احترام تعظیم و بزرگداشت خداوند سبحان است. و مداومت به این امر باعث میگردد که خُلق آنها با تقوى قرین گردد و دلهایشان همواره براى تقوى تمرین داده شود که این خود از وعده هاى خداوند است که وعده خداوند هرگز دروغ نیست.

در نتیجه به دلیل اهمیت موضوع این سوره بنام «حجرات» یعنى اتاقها (که مربوط به جریان ورود پیغمبر و بى احترامى افرادى از پشت دیوار اتاقها به ایشان بود) نامگذارى شده است. 

 

                                     

                                      برای ارائه نظرات خود اینجا را کلیک کنید

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد