سوره رعد [غرش آسمان و ابر](تندر – برق آسمان)
در این سوره تأکید بر معجزه قرآن و آیت رسالت است و همچنین در ادامه تأکید بر حق بودن قرآن ، اشاره به سایر عجایبی که خداوند در تدبیر آسمان و زمین و غرایبی که در تقدیر آن ها به کار برده است، می باشد.مانند به پا داشتن آسمان ها و گستردن زمین و تسخیر آفتاب و ماه.
در این سوره پس از بحث از معاد و زندگی نوین انسان، برای شناخت حق و باطل، مثالهایی زده شده است. مثالهایی زنده و محسوس و قابل درک برای همه.
از آنجا که کفار اصل معجزه قرآن را حقیقت نپنداشته به عنوان تعریض به آن عنوان کردند که: چرا از ناحیه پروردگار آیتی نازل نشد؟ که البته این گفتار مردود است. لذا بار دیگر به آیات توحید و نشانه های عظمت خدا و اسرار آفرینش اشاره می شود. یکی از این اسرار و نشانه های عظمت الهی «رعد و برق» آسمان است. برقی که در میان قطعات ابر پیدا می شود.
آنچه که مسلم است این نشانه الهی خود معجزه ای است که تنها به قدرت و مشیت الهی صورت می گیرد. آری رعد و برق، برق: که شعاع درخشانش چشمها را خیره می کندو همه را به وحشت می اندازد، که از پی آن رگبارهای باران فرو می آید و تشنه کامان را سیراب می کند.
و رعد: که هرگز از برق جدا نیست. می دانیم که از نظر علمی پیدایش برق به خاطر آن است که دو قطعه ابر با الکتریسیته های مختلف (مثبت و منفی) به هم نزدیک می شوند و درست همانند دو سر سیم برق که به هنگام نزدیکی جرقه می زند آنها نیز جرقه عظیمی ایجاد کرده و به اصطلاح تخلیه الکتریکی می شود. اگر جرقه های کوچکی که از سر دو سیم در برابر چشمان ما آشکار می شود، صدای خفیفی دارد در عوض صدای جرقه آسمانی به خاطر گسترش ابر و بالا بودن میزان الکتریسیته به قدری شدید است که «رعد» را بوجود می آورد و هر گاه قطعه ابری که دارای الکتریسیته مثبت است به زمین، که همیشه الکتریسیتـه منفی دارد نزدیک شود، جرقــه ای در میــــان زمین و ابر ایجــــادمی شود که آن را «صاعقه» می گویند. و خطر ناک بودنش به همین دلیل است که یک سر آن زمین و نقطه های مرتفعی است که به اصطلاح نوک این سیم را تشکیل می دهد. حتی یک انسان در میان یک بیابان ممکن است عملاً تبدیل به نوک این سیم منفی شود و درست جرقه وحشتناکی بر سر او فرود آید و در یک لحظه کوتاه تبدیل به خاکستر شودو نیز به همین دلیل است که به هنگام رعد و برق در بیابـان ها باید فوراً به کنار درخت یا دیوار یا کوه یا هر نقطه مرتفعی پناه بردو یا در گودالی دراز کشید. به هر حال برق که از نظر بعضی شاید شوخی طبیعت محسوب می شود ، با اکتشاف علمی روز ثابت شده که فوائد و برکات فراوانی دارد که به آن اشاره می شود:
1 - آبیاری؛ برق ها معمولاً حرارت فوق العاده زیاد گاه در حدود 15 هزار درجه سانتیگراد تولید می کنند و این حرارت کافی است که مقدار زیادی از هوای اطراف را بسوزاند و در نتیجه فشار هوا فوراً کم می شود و می دانیم در فشار کم، ابرها می بارندو به همین دلیل غالباً متعاقب جهش برق رگبارهایی شروع می شود و دانه های درشت باران فرو می ریزدو از این رو برق در واقع یکی از وظایفش آبیاری است.
2- سم پاشی؛ به هنگامی که برق با آن حرارتش آشکار می شود قطرات باران با مقداری اکسیژن اضافی ترکیب می شوند وآب اکسیژن یعنی آب اکسیژنه ایجاد می کنند و می دانیم آب اکسیژنه یکی از آثارش کشتن میکروب هاست و به همین جهت در مصارف طبی برای شستشوی زخم ها به کار می رود. این قطرات آب اکسیژنه هنگامی که بر زمین می بارد تخم آفات و بیماری های گیاهی را از میان می برد و سم پاشی خوبی از آن ها می کند و به همین جهت گفته اند هرسال که رعد و برق کم باشد آفات گیاهی بیشتر است.
3- تغذیه و کودرسانی؛ قطرات باران که بر اثر برق و حرارت شدید و ترکیب، یک اسید کربنی پیدا می کند که به هنگام پاشیده شدن بر زمین ها و ترکیب با آن ها یک نوع کود مؤثر گیاهی می سازد و گیاهان از این طریق تغذیه می کنند. بعضی از دانشمندان گفته اند مقدار کـودی که در طی سال از مجمـوع برق های آسمـان در کـره زمیــن بوجود می آید ده ها میلیون تن است که رقم فوق العاده بالایی می باشد. بنابراین می بینیم همین پدیده ظاهراً پیش پا افتاده و بی خاصیت طبیعت!!! چقدر پر بار و پر برکت است. هم آبیاری می کند، هم سم پاشی می کند، هم تغذیه و این نمونه کوچکی از اسرار شگرف و پر دامنه عالم هستی است که رهنمون روشنی بر مسأله خداشناسی می تواند باشد. اینها همه از یک سو برکات برق است و از سوی دیگر آتش سوزی هایی که از یک نوع آن (صاعقه) بوجود می آید گاهی ممکن است انسان یا انسان ها یا درختانی را بسوزاند. هر چند این امر کم یا نادر است و قابل اجتناب، ولی می تواند عامل خوف و ترس شود و به این ترتیب آنچه که در همین سوره هم مطرح شده که برق هم مایه ترس است و هم امید ، ممکن است اشاره به مجموع این امور باشد.
این همان چیزی است که ما نام آن را زبان حال می گذاریم. یک کتاب پر محتوا، یک قصیده غرّا، یک تابلوی زیبا و دل انگیز، یک ساختمان محکم و منظم و حساب شده با زبان حال خود از علم و دانش و مهارت و ذوق نویسنده و گوینده و نقاش و معمار سخن می گویند، آن ها را مدح می کنند و می ستایند. ذرات این عالم هستی که همه اسرار آمیزند و نظام بسیار دقیق و حساب شده ای دارند همگی از پاکی خداوند و منزه بودن او از هر گونه عیب و نقص سخن می گویند.(آیا تسبیح چیزی جز تنزیه و پاک دانستن می باشد؟) و همگی از قدرت و علم و حکمت او خبر می دهد. (آیا حمد چیزی جز بیان صفات کمال است؟) این احتمال را نیز جمعی از فلاسفه داده اند که تمام ذرات این جهان هر یک برای خود نوعی از عقل و شعور دارند و از روی همین عقل و شعور تسبیح و تقدس خدا می کنند.
نه تنها با زبان حال و حکایت کردن وجودشــان از وجود خدا، بلکـه با زبان قال نیز او را می ستایند. نه تنها صدای رعد و یا سایر اجزای جهان ماده، تسبیح او می گویند، که همگی فرشتگان نیز از ترس و خشیت خدا به تسبیح او مشغولند.
با این همه نشانه ها و با مشاهده این معجزه و قدرت الهی که به وضوح و به وفور انسان ها آن را می بینند و حس می کنند، آیات عظمت پروردگار و کوچکی و حقارت قدرت انسان در برابر حوادث حتی در برابر یک جرقه آسمانی نشان داده می شود که باز هم گروهی از خدا بی خبر در باره خدا به مجادله و ستیز بر می خیزند و همه این مثال ها برای شناخت حق و باطل و شناخت مسأله توحید بوده که نمونه زنده و محسوس آن همین رعد و برق است.
… و این سوره به نام «رعد» به معنای «تندر یا برق آسمان» نام گذاری شده است.
برای ارائه نظرات خود اینجا را کلیک کنید