ســوره قـریـش (نام عشیـره و دودمـان رسـول خـدا «ص»)
این سوره در حقیقت مکمل سوره فیل محسوب میشود و آیات آن دلیل روشنى بر این مطلب است. محتواى آن بیان نعمت خداوند بر قریش و الطاف و محبتهاى او نسبت به آنها است تا حس شکرگزارى آنها تحریک شود و به عبادت پروردگار بیت عظیم (خانه کعبه) که تمام شرف و افتخارشان از آن است قیام کنند.
این سوره علاوه بر نام قریش به نام «ایلاف» نیز معروف است. قریش نام قبیله ای است که حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) از آن قبیله بوده و عشیره و دودمان رسول خدا(ص) همگى از نسل نضربن کنّانه بودند.
در زمان پیامبر (ص) حدود چهل هزار نفر، همه بعنوان قبیله قریش مطرح بودند. زیرا قریشیان در جنگ احزاب، در نهایت، با همه بردگانشان توانستند حدود چهار هزار جنگجو آماده کنند،و این بیشترین رقم روایت شده است. قریش حدوداً شامل بیست قبیله بود که معروف ترینشان این ها بودند: بنی هاشم بن عبد مناف، بنی امیه بن عبد شمس، بنی عبد دار بنی قصی، بنی مخزوم بن یقظه، بن مُره، بنی زهره بن کلاب، بنی أسد بن عبدالعزاء ،بنی حارث بن فهر بن مالک، بنی عامر بن لوی، بنی سهم بن عمرو، بنی جُمح بن عمرو، بنی انمار بن بعیض، بنی تیم بن مره بن کعب، بنی عدی و ... . اثر گذاری در چند قبیله منحصر بود و بقیه تابع آنها بودند، مثلاً در جریان حجرالأسود که همان قبیله های که معروف ترین همه بودند و این پنج قبیله ای بودند که پیامبر یکی از آن قبایل بنام بنی هاشم بود که فرمود: از هر گوشه از چهار گوشه ی قریش، یک مرد بیاید. از بنی اسد بن عبد العُزاء، عتبه بن ربیه آمد، از عبد شمس، اسود بن مطلب، از بنی مخزوم، ابو خدیفه بن مغیره، و از بنی سهم متین بن عدی. همه حجرالاسود را بلند کردند و پیامبر (ص) آن را در جایش گذاشت (آیا قریش اسلام آورد ؟، علی کورانی عاملی، ترجمه بشرا کورانی ،ص13) نتیجه نهائی این است که قریش به بنی هاشم و بنی امیه منحصر می شود؛ همینان بودند که همواره تأثیر عمده را در وقایع و اتفاقات مختلف، داشتند و نقش اصلی را در تاریخ بازی می کردند و بقیه قریش تابع آن ها بودند. پیامبر و امامان (ع) نیز خبر داده بودند که آینده امت، درگیری میان فرزندان بنی امیه و فرزندان هاشم است؛ امام صادق (ع) فرمودند: ( ما و آل ابی سفیان (بنی امیه) دو طایفه ایم که به خاطر خدا با هم دشمن شده ایم، ما گفتیم خدا راست گفت و آنها گفتند دروغ گفت. ابوسفیان با رسول خدا جنگید. معاویه پسر ابوسفیان با علی بن ابیطالب (ع) جنگید. یزید پسر معاویه با حسین بن علی (ع) جنگید. سفیانی هم با قائم (ع) می جنگد). (معانی الأخبار، شیخ صدوق ، ص 346)
قبیله قریش از با نفوذ ترین قبایل عرب بوده و بعد از اسلام نیز تا قرن ها بر جهان اسلام حکومت کرده است . قریش در میان عرب شرافت و عزت ویژه ای را دارا بوده و معمولاً با عناوین ( آل الله ) ( جیران الله ) ( مکان حرم الله ) خوانده می شود باید گفت عظمت و شهرت قریش در همه تیره ها و خانواده ها و عشیره های قریش نیست. بلکه تنها در خاندان قصی، و بعد از او خاندان هاشم و عبدالمطلب می باشد، چرا که وجود این افراد در نهایت ، سبب شهرت قریش گردید .( شرح نهج البلاغه ، ابن ابی الحدید ، ج15،ص211) اگر درست باشد که نسبت قبیله قریش به حضرت اسماعیل، فرزند ابراهیم (ع) می رسد، جز بنی هاشم،باقی، نسل به تباهی رفته اسماعیل اند،که پیچیدگی یهودیان را که فرزندان عمویشان حضرت اسحاق باشند با تکبیر و خشونت سران قبایل بیابانی در هم آمیخته اند!. امام علی (ع) نسب بنی امیه را زیر سوال برد و در نامه اش به معاویه نوشت (... لیکن نه امیه مثل هاشم است و نه حرب مانند عبدالمطلب است و نه ابوسفیان مانند ابی طالب و نه مهاجر همان رها شده و نه کسی که از قبیله است مانند کسی است که خود را به قبیله نسبت می دهد.( نهج البلاغه ، خطبه 17) عبدالمطلب درباره فرار و ترس قریش از سپاه حبشه رجز میخواند و اصل قریشیان را( سپاه فرار )می خواند وی گفت: (قریشیان همه گریختند وقتی سپاه را دیدند، و من تنها ماندم و انیس و یاوری برای خود نمی دیدم).( امالی شیخ مفید ، ترجمه استاد ولی ، ص 359)
مناصب قریش مقارن با ظهور اسلام:
طوایف قریش با شرکت در بازار های عربستان از قبیل:
1. عُکاظ ، که از اول تا بیستم ذی القعده در سر راه زائران در مکه دایر می شده است.
2. دومه الجَندلَ که درماه ربیع الاول دایر می گشت .
3. مَجَنّه
4. مَشَقَّر که در ماه جمادی الاولی بر پا می شد.
5. صُحار که در ماه رجب بر پا می شد
6. شِحر
7 . عَدَن که در اول ماه رمضان دایر می گشت .
8 . صغاء
9. رابیه .
10. ذو المَجاز که از آنجا برای انجام حج به مکه می رفتند. و نیز به وسیله تجارت تابستانی آنان به شام و تجارت زمستانی آنها به یَمن ورفت و آمدشان به ایران برای خرید موم و شکر و رفتن به حبشه برای حمل خوار و بار و پارچه، از دیگر قبایل عرب به تمدن آشنا تر و در حکومت آزموده تر بودند و به سرپرستی امور کعبه و موسسات آن عنایتی وافر داشتند و در حقیقت اقتصاد و سیاست ایشان بر اساس مناصب مربوط به کعبه استوار ، و ریاست هر یک از موسسات وابسته به کعبه را بزرگ یکی از طوایف قریش عهده دارد بود از جمله مناصب کعبه را که به عهده داشتند عبارتند از: هاشم، اُمیه، نَوفَل، عبدالدار، اسد، تیم، مَخزوم، عَدیّ، جُمحَ و سَهم، نسب امیر المومنین علی (ع) و امام حسن (ع) و نیز نسب 37 نفر خلفای عباسی شرق و 17 نفر از خلفای عباسی مصر و 14 نفر خلفای فاطمی مصر و چندین نفر خلفای حَمّودی اندلُس در قُرطُبه و ما لَقه و جزیره خضراء و نیز نسب ائمه رَسی عراق و یمن و شرفای مراکش و خلفای علوی طبرستان به ( هاشم )می رسد. و نسب عثمان بن عَفان و نیز 14 نفر خلفای اُموی (سفیان و مروان )و 16 نفر خلفای اموی اندلس به ( امیه ) و نسب ابوبکر به ( تیم بن مُرَّه) و نسب عمر به (عدی بن کعب )منتهی می شود .( تاریخ سیاسی پیامبر (ص) ، دکتر محمد ابراهیم آیتی ، ص28)
قریش به علت تقدس خود، توانسته بود حمایت افراد زیادی را جلب کند؛ از این رو از لحاظ قدرت نیز یکی از پر قدرتترین قبایل بود، مخصوصاً در پیمانی که با احابیش؛ یعنی گروههای زیاد مستقر در کوههای مکه منعقد نمود، توانست قدرت بیشتری کسب کند،[ انساب الاشراف، ج1، ص59؛] از آنجا که عرب به فزونی نیروهایش اهمیت میداد. و آن را نشانه شرافت میدانست، این اقدام موجب شهرت و برتری قریش بود.[ صفات و خصال قریش رسائل الجاحظ، رسائل السیاسیه، صص110ـ102] در دوران پس از هجرت، بعد از شکست قریش در مقابل پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ، اسلام به پیروزی قطعی رسید؛ زیرا قریش یعنی مشهورترین قبیله شکست خورده بود. جنگ ابرهه با کعبه و حمایت خداوند از خانه خود، بالاترین افتخار را برای کعبه و اهل آن به همراه داشت، هیکل میگوید: این حادثه مهم، هیبت دینی مکه را بالا برده و مسلماً در پی آن ارزش تجاری را نیز افزونی بخشید.[ حیات محمد، ص64] این واقعه دل کسانی را نیز که به کعبه ایمان محکمی نداشتند معتقد کرده و نسبت به آن مطمئن نمود. آبی میگوید: داستان فیل سبب عظمت قریش نزد عربها شده و لذا آنها را « اهل الله » نامیدند.[ نثر الدر، ج1، ص394]
قریش، پیش از اسلام شهرتی داشته اما شهرت آن بعد از اسلام چندین برابر شد، اولاً: از آن روی که پیامبر از این قبیله بود و این خود مهمترین عامل شهرت برای قریش بود. ثانیاً، بنی امیه به تدریج این اصل را مطرح کردند که خلفا باید قریشی باشند. آنان برای این سخن خود احادیثی نیز ساختند و بدین ترتیب در اندیشه سیاسی ـ مذهبی اهل سنت این اصل استقرار کامل یافت. البته اهمیت قریشی بودند خلیفه، از همان روزهای نخست خلافت نیز مطرح بود؛ چنانکه عباس به علی ـ علیه السلام ـ میگفت: اگر من و ابو سیفیان با تو بیعت میکردیم، فرزندان عبد مناف با ما مخالفت نمیکردند، و اگر آنها مخالفت نمیکردند هیچ کس از قریش با ما اختلاف نمیکرد، و اگر قریش با تو بیعت میکرد هیچ کس از عرب، با تو مخالفت نمینمود.
تبلیغات بنی امیه برای نشان دادن برتری قریش بر عرب در شهرت قریش تأثیر فراوانی داشته است؛ معاویه به صعصعه بن صوحان میگوید: اگر قریش نبود شما در ذلّت بودید! صعصعه جواب داد، این گونه نیست؛ چرا که قریش نه پر جمعیتترین است و نه با شرفترین. ابوبکر در سقیفه به انصار میگفت:شما میدانید که عرب جز از قریش اطاعت نخواهد کرد. عمر نیز میگوید که قریش اشرف اقوام نزد عرب هستند. [ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج2، ص48.]
علی ـ علیه السلام ـ در مورد قریش میفرماید: اگر قریش از پیامبر (و نام او و دین او) برای رسیدن به قدرت و شرافت و سیاست بهره نمیبرد، تنها یک روز بعد از مرگ پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ بت پرست و مرتد میشد.[ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج20، ص299ـ298] بلال همیشه قبل از اذان بر قریش نفرین میکرد[التراتیب الاداریه، ج1، ص79] و از خدا بر ضد آنان کمک میخواست، با این حال جاعلان حدیث، دهها حدیث بر فضل و برتری قریش ساختهاند[سیره دحلان، ج1، ص4] به عنوان مثال نقل شده: جبرئیل نزد من آمد و گفت: تمام شرق و غرب و شمال و جنوب را گشتم، بهتر از قریش نیافتم و از قریش بهتر هاشم را یافتم. و یا این که « قریش نمک این امت است، آیا میتوان طعام بدون نمک داشت؟» بعد از اسلام نیز قریش رو در روی حافظان سنن پیامبر و اهل بیت حضرت ایستاده و غاصب خلافت هستند؛ این قریش بودند که جنگ جمل و صفین را در مقابل علی ـ علیه السلام ـ به راه انداختند.
در هر حال، مسأله شهرت قریش تا اندازهای مربوط به قبل از بعثت و مقداری مربوط به بعد از اسلام است. قبل از بعثت، کسانی از عرب، قریش را از خاندان غسان و کسری نیز برتر میدانستهاند.[ العصر الجاهلی، ص51] جواد علی پس از بحث در این باره مینویسد: به اعتقاد من این اسلام بوده که قریش را قریش کرده، آنها را بر عربها سیادت داده و به این موفقیت رسانده است.[ المفصل، ج4، ص126]
بنابراین به طورى یادآور شدیم عرب سیصد و شصت قبیله بود که در نقاط مختلف عربستان مى زیستند.شریف ترین و محترم ترین قبیله عرب «قریش » بود.چون آنها ساکن مکه بودند، و تولیت و حمایت کعبه را به عهده داشتند. به گفته یعقوبى «قریش » نام فهر بن مالک جد دهم پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله) و فهر لقب او بوده است. «قریش » یعنى فهر بن مالک در زمان پدرش مالک بن نضر علامات فضل در وى پدیدار گشت و پس از پدر به جاى او نشست، علت اینکه او را قریش گفتند مقام والاى او بود که قریش به همین معنا است، پس آنها که از اولاد نضر بن کنانه نیستند از قریش به شمار نمى روند.
اعراب جاهلى مخصوصا مردم مکه و طایفه قریش نسبت به قبیله و حفظ آن و تعهد و سوگند و پناه دادن به افراد،سخت پاى بند بودند. در حقیقت ضامن استقلال و عامل مهم و مؤثر بقاى آنها در بیابان هاى بى کران عربستان نیز همین جهات بود.
سران قریش امور مربوط به کعبه و حفظ و حمایت از زائران خانه خدا و «دارالندوه » شوراى قبیله اى خود را که محلى در مکه و قصى بن کلاب جد چهارم پیغمبر به منظور تبادل نظر و مشورت سران قریش تاسیس کرده بود، میان خود تقسسیم کرده بودند.
رسیدگى به کار کعبه و اداره امور آن، پذیرائى از مسافران و زوار خانه خدا تقسیم آب میان زائران، امورى بود که قریش عهده دار آن بود. به همین جهت نیز قبیله قریش در تمام حجاز و یمن و نقاط عرب نشین و شرافت و نجابت مشهور بود. در میان شاخه هاى قریش نیز از همه نجیب تر و شریف تر، تیره بنى هاشم بود که پیغمبر اسلام تعلق به آنها داشت، و از میان آنها برخاست.
اینجاست که قرآن می فرماید:«لِإیلافِ قُرَیْشٍ» (قریش/۱) برای الفت دادن قریش. چه چیزی برای الفت دادن قریش؟ چون سوره فیل مطرح شد که ابرهه پادشاه یمن که به عبادتگاهی که در یمن ساخته بود و به مردم میگفت دور این طواف کنید به جای کعبه بعد به عبادتخانهاش یک عرب تجاوز کرد و او عصبانی شد خواست انتقام بگیرد گفت حالا که عبادتخانه مرا خراب کردی من هم کعبه را خراب میکنم. لشکر فیل سواری را تهیه کرد و به مکه آورد که کعبه را خراب کند. آنوقت خداوند هم پرندگانی را از روی دریای احمر فوج فوج فرستاد و سنگریزههای گلی را روی سر این فیل سوارها کوبیدند اینها ریز و پودر شدند «أَ لَمْتر کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحابِ الْفیلِ» (فیل/)۱ بعد میفرماید اینکه میبینید ما فیل سوارها را نابود کردیم این نابودی «لِإیلافِ قُرَیْشٍ» برای اینکه قریش به هم متصل شوند که از این به بعد مردم حساب کعبه و حرم را بکنند. اینطور نیست که کسی بتواند نسبت به مکه قصد سوء داشته باشد. قلع و قمع فیل سواران برای این بود که بین قریش الفتی داده بشود از آن به بعد مردم برای اهل مکه و حرم حریم قائل بودند احترام و امنیت قائل بودند.
«إیلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّیْفِ» (قریش/۲) این الفت دادن زمینه شد تا اینها سفرهای زمستانی به یمن و سفرهای تابستانی به شام داشته باشند برای تجارت. ما دماغ مخالف را به خاک کشیدیم تا مردم برای شما ارزشی قائل بشوند تا شما بتوانید در داد و ستدها راحت تجارت کنید. حالا این کارها را من کردم شما چه کنید؟ پس پروردگار کعبه را عبادت کنید. حالا که دشمنتان را قلع و قمع کردم حالا که مخالفتان را نابود کردم میدان باز شد امنیت ایجاد شد برای اینکه شما هر سفری خواستید برای تجارت بکنید پس به شکرانه این پروردگار این کعبه را عبادت کنید که هم از طریق سفرهای زمستانی و تابستانی شکمشان سیر شد و هم دیگر کسی قصد سوئی به این منطقه ندارد.
بنابراین شکست دشمنان وسیله همبستگی شماست. ما اصحاب فیل را در هم شکستیم این شکست دشمن باعث شد شما الفت در دلتان ایجاد شود. شما با هم هم بسته بشوید. در دنیای جنگها هم همینطور است. خود جنگ عامل وحدت است. خیلی وقتها افرادی که در زمان صلح است اینها با هم نق میزنند حالا از نظر خط سیاسی فکری ولی وقتی دیدند دشمن مشترکی آمد، اینها با هم متحد میشوند. درست مثل . پنج انگشت. هر انگشتی یک جوری است. انگشت شصت میگوید زنده باد من. میگوییم تو کیستی میگوید حساب من از همه جداست. آنها یک جورند من یک جور دیگر. اگر من نباشم شما نمیتوانید هیچ کاری بکنید. اصلاً همه فن و حرفه در من است. این میگوید زنده باد من. میگوئیم تو کیستی؟ میگوید بی سوادها با من انگشت نگاری میکنند. این میگوید زنده باد من. میگوئیم تو کیستی؟ میگوید هیکل من از همه درشتر است. این میگوید زنده باد من. میگوئیم تو کیستی؟ میگوید انگشتر با من قشنگ است. هر انگشتی نق نقی دارد اما در مقابل دشمن مشترک اینها جمع میشوند بخورند توی سینهاش. دشمن افراد را یکدست میکند خطر که آمد نق نقها و اختلاف سلیقهها کنار میرود.
پس «إیلافِ» از نعمتهای الهی است الفت کار خداست در آیهای قرآن میفرماید پیغمبر(صلی الله علیه و آله) «لَوْ أَنْفَقْتَ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً ما أَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ» انفال/۶۳ اگر تمام آنچه که روی زمین است انفاق کنی اگر همه سرمایهها را خرج کنی «ما أَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ» تو نمیتوانی بین دلها الفت ایجاد کنی الفت دست خداست.
بنابراین خداوند بر اساس آنچه که در سوره فیل آمده آنچنان از مکه دفاع کرد که منتّى بر قریش گذارده باشد تا اینکه آنان در انظار مورد احترام قرار گیرند و این امنیتى که خداوند براى آنان مهیّا نمود آنچنان مهم بود که بدون اینکه راهزنان متعرض آنان شود کوچ تابستان و زمستان خود را به منظور تجارت به راحتى انجام مى دادند. آنگاه دعوتشان مى کند به توحید و عبادت رب بیت عظیم.
این مطلب به منظور گسترش اسلام وآئین اسلام بسیار مهم بوده از این جهت که مکه باغ و زراعتى نداشت و دامدارى آن نیز محدود بوده و بیشتر درآمد آن از طریق همین کاروانهاى تجارى تأمین مى شده، در فصل زمستان به سوى جنوب یعنى «یمن» و در فصل تابستان به سوى شمال یعنى «شام» کاروانها در حرکت بودند و مکه و مدینه حلقه اتصال آن دو شهر بود و البته چون مقدر بوده که از میان قبیله قریش و از آن سرزمین مقدس، اسلام و پیغمبراکرم(ص) طلوع کند. خداوند این لطف را در حق آنها نمود.
لذا با توجه به نتایج مهمى که با عنایت خداوند به آن منطقه که قریش در آن سکونت داشتند بوجود آمده و علیرغم اینکه آنها قدر این همه نعمت را ندانستند و اعمال خلافى انجام دادند و مهم آینده و نتیجه آن نعمت بود . بنابراین این سوره بنام «قریش» یعنى نام عشیره و دودمان رسول خدا(ص) که همگى از نسل نضربن کنّانه بودند نامگذارى شده است.
برای ارائه نظرات خود اینجا را کلیک کنید
::تاریخ : ۱۸ بهمن ماه سال 1391 | ۸:۲۱ PM| توسط : علیرضا ماجدی نیا::