ســوره مُزَّمِّـل [گلیم به خود پیچیده](جامه بر خود پیچیده)
این سوره ابتدا دعوتى است از پیامبر براى عبادت و تلاوت قرآن و آماده سازى خود براى انجام یک برنامه سنگین که در ادامه دعوت به صبر و شکیبائى و مقاومت و مدارا با مخالفان را عنوان مى کند وبه دنبال آن پیرامون معاد و داستان موسى بن عمران و مسائل قیام شبانه و نهایتا نماز و زکات و انفاق در راه خدا سخن مى گوید.
کلمه «مزمل» در اصل «متزمِّل » بوده. اسم غاعل از باب تفعل «تزمّل» است و معنایش «لفافه به خود پیچیده » است. یعنى کسى که شَمَد یا پتو به خود مى پیچد تا بخوابد یا مثلاً دفع سرما کند که این را «مزمل» گویند.
«جمله اول این سوره مثل جمله اول سوره یا أَیُّهَا اَلْمُدَّثِّرُاست، هم از نظر ظاهر لفظ و وزن و آهنگ، و هم از نظر معنا. مزَّمِّل که در اصل مُتَزَمِّل است [قاعده ای است در زبان عرب که در مواردی «ت» منقوط تبدیل می شود به حرف بعد از خودش. مثلاً مُتَطَهِّر، «ت» اول تبدیل می شود به «ط» بعد از خود، می شود مطَّهِّر. مُتَزَمِّل، «ت» منقوط تبدیل می شود به «ز» بعد از خود، «ز» مشدّد می گردد، می شود مُزَّمِّل. و همچنین مُتَدَثِّر، «ت» تبدیل می شود به «دال» ، قهرا دال مشدّد می گردد، می شود مُدَّثِّر.]یعنی کسی که خود را به جامه ای پیچیده است یا بگوییم جامه ای را به خود پیچیده است.
آیه در حالی نازل می شود که رسول اکرم جامه ای را به خود پیچیده و آماده خوابیدن است، یعنی این آیه وضع ظاهری رسول اکرم را در حین نزول وحی بیان می کند و ظاهرا- همین طوری که گفته اند- یک اشاره به حالت روحی حضرت رسول هم هست، آن حالت روحی که علت شده بود برای اینکه ایشان به بستر پناه ببرند و برای استراحت بروند. اوایلی بود که وحی بر ایشان نازل شده بود و ایشان دعوت خودشان را ظاهر کردند و با مخالفتهای خیلی شدید و تهمتها و نسبتهای ناروا مواجه شدند، یکی گفت: تو دیوانه شده ای، کسی گفت: تو جادوگر شده ای، و دیگری گفت: تو شاعر هستی. اینها حضرت را خیلی ناراحت کرد. انسان در حالی که ناراحت و خسته می شود، گاهی این خستگی روح در جسم او هم اثر می گذارد. خستگی روح و خستگی جسم ملازم با یکدیگر هستند. در حال خستگی جسم، روح انسان هم آمادگی برای کار خود ندارد، همچنان که در حال خستگی روح، جسم آمادگی برای کار خودش را ندارد. این است که یک استراحت، ولو استراحت جسمی باشد، هم برای روح مفید است و هم برای جسم.
شنیدن این سخنان ناراحت کننده روح حضرت را ناراحت کرد، آمدند برای اینکه استراحت کنند. در حالی که آن جامه [این «جامه» علی الظاهر این گونه است: می دانیم هوای عربستان به طور کلی در زمستان و تابستان، بالاخص تابستان، گرم است. در آنجا شاید هیچ وقت برای اهل همان جا هم اتفاق نیفتد که در موقع استراحت از چیزی شبیه لحاف که ما استفاده می کنیم استفاده کنند. معمولاً یک پارچه ای به تعبیر آنجا «مَرط» - مثل شمد که ما می اندازیم- روی خودشان می انداختند، و شاید در زمستانها پارچه ای کمی ضخیمتر؛ و الاّ آنجا معمول نبوده که در وقت خوابیدن از دوختهایی نظیر لحاف که در درونش پشم یا پنبه است استفاده کنند. اینها برای نقاط سردسیر است. این است که شخصی که می خواسته استراحت کند، اگر لباس معمولی خودش را که لباس بازارش بوده بیرون می آورده، بعد پارچه شمد مانندی را به خود می پیچیده و برای استراحت آماده می شده است.] را به خود پیچیده و برای استراحت آماده شده بودند [این آیه نازل شد: ] ای کسی که خود را در جامه پیچیده و آماده استراحت است» (مجموعه آثار شهید مطهری . ج28)
و از ظاهر این جمله بر مى آیدکه در آن ساعتى که این سوره نازل شده است پیغمبر اکرم(ص) جامه اى را به خود پیچیده بود. از این جهت به متزمل مورد خطاب قرار گرفته است تا با این دستور به آن جناب فهمانده باشد که باید خود را در مقابل اندوه هاى بزرگتر و مصائب تلخ تر به وسیله نماز و صبر مقاوم سازد و نه به وسیله جامه پوشیدن و خوابیدن . البته این بدان معنى نبوده که با این خطاب تداعى توبیخ و یا تحسین را نماید بلکه ارجهیت عمل و دستورى که داده شده است بر آن عملى که مورد خطاب قرار گرفته رسانده میشود .به عبارت دیگر اینگونه خطاب شده باشد که به پا خیز که دوران جامه به خود پیچیدن ودر گوشه انزوا نشستن نیست.
پس، از نام سوره و لحن سوره مشخص است که دعوتى است آسمانى از پیامبر براى استقامت و آمادگى جهت پذیرش یک وظیفه مهم و بزرگ و سنگین که بدون خودسازى قبلى انجام آن ممکن نخواهد بود.
اینجا پیامبر به انجام عبادت و تلاوت قرآن در نیمه هاى شب سفارش شده است که اگر گفته شده است شب زنده دارى کن و در شب با خواندن نماز متوجه درگاه ما شو براى این بوده که خود را براى کرامت قرب و شرف حضور و افتخار هم کلامى با خدا آماده سازى شود تا خداوند هم قول خود را بر ایشان القاء کند. بنابراین این نماز شب راهى است که آنجناب را به چنین موقعیتى کریم منتهى مى سازد.
و وقتى یکى از جهات سنگین قرآن سنگینى معارف آن و نیز پذیرفتن شرایع و احکام آن است قهرا بر امت هم ثقیل است همانطور که بر پیامبر خدا سنگین بود.
پس آنچه که بر رسول خدا(ص) وحى میشود هم بر خودش سنگین است و هم بر امتش. بر خودش از جهت صعوبت تحقق به حقایق آن و مصائبى که در طریق ابلاغ آن خواهد بود و سلب راحت و فراغتى که از ایشان خواهد شد و از جهت مجاهدت نفس و زحماتى که لازمه گرفتن وحى است سنگین است .وبر امتش از جهت اینکه آنها هم در پارهاى از جهات با ایشان شریکند از آن جمله تحقق دادن به حقایق قرآن در نفس و نیز پیروى اوامر و نواهى خداوند ونیز رعایت حدود آن که هر طایفه از طوائف امت به قدر وسع و طاقتش باید این رنجها را تحمل کند.
تحمل این سنگینى ها مسلما براى انسانى که از درگاه خداوند دور باشد و از واقعیت فاصله گرفته باشد بسیار ثقیل و سنگین خواهد بود.
برای ارائه نظرات خود اینجا را کلیک کنید
:: تاریخ : ۱۳ آذر ماه سال 1389 | 6:۵3 PM | توسط : علیرضا ماجدی نیا ::