ســوره بَـلَـد (شهـر)
این سوره در عین کوتاهى آن حقایق بزرگى را مطرح مى کند. در این سوره بعد از ذکر سوگندهاى پرمعنى اشاره به حقیقتى شده که زندگى انسان درعالم دنیا همواره توأم با مشکلات و رنج است تا از یکسو خود را براى رفتن به جنگ مشکلات آماده سازد و از سوى دیگر انتظار و آسودگى مطلق را در این جهان از سر بیرون کند.
در ادامه از مهمترین نعمتهاى الهى بر انسان و سپس ناسپاسى او در مقابل این نعمتها نام برده میشود. و در خاتمه نیز اوصاف مؤمنان صالح و کافران و مجرمان را بیان مى کند.
همانطور که قبلاً اشاره شد چنانچه در قرآن سوگندى خورده شود براى این است که حقایق بسیار مهمى را با آن بیان مى کند. سوگندهائى که خود نیز سبب حرکت و اندیشه و فکر و عقل انسان است و ارتباط مهمى و خاصى با همان مطلب مورد نظر دارد.
ذکر قسم به «بَلَد» سوگند تازهاى نیست که خداوند براى بیان این واقعیت که زندگى انسان در دنیا توأم با درد و رنج است خورده شده باشد. اینکه انسان خلقش بر اساس درد و رنج و مشقت است پس هیچ کارى و شأنى از شئون حیات را نخواهیم یافت که توأم با تلخى ها و رنجها و خستگى ها نباشد.
از آنروزى که در شکم مادر دمیده شد تا روزى که از این دنیا برود هیچ راحت و آسایش که خالى از تعب و مشقت باشد نمى بیند و هیچ سعادت را خالص از شقاوت نمى یابد و تنها خانه آخرت است که راحتش آمیخته با تعب نیست.
بنابراین چه بهتر به جاى هر تلخى و ناکامى و رنج، سنگینىِ تکالیف الهیه را تحمل کنیم و در برابر آنها صبر نمائیم و اطاعت بر ترک معصیت و گسترش دادن رحمت بر همه مبتلایان کوشا باشیم.
کلمه «بَلَد» به معنى شهر است در اینجا مراد از شهر، شهر مقدس مکه بوده است که مؤید آنهم محتواى سوره است. چون شهر مکه با سایر بلاد فرق دارد و تفاوت آن به خاطر اقامت پیغمبراکرم(ص) در آن و تولدش در آن و شرافتى که پیدا کرده است میباشد.
مکه به حرمت آن جناب حرمت یافته و سکنه آنهم به خاطر آن حرمت صید را شکار نمى کنند و برگ درختان را براى چریدن حیوانات خود نمى ریزند. با این وجود شرافت و عظمت سرزمین مکه ایجاب مى کند که خداوند به آن سوگند یاد نماید. چرا که نخستین مرکز توحید و عبادت پروردگار در اینجا ساخته شده و انبیاى بزرگ گرد این خانه طواف کرده اند ولى در ادامه این سوگند که به شهر مکه خورده میشود مطالب تازه اى عنوان میشود که نتایج بسیار مهمى را در بردارد.
سوگند به بلد یعنى شهر مکه با توجه به امتیاز خاص آن که ایجاب نموده به آن سوگند یاد شود یادآور بسیارى از درد و رنجهائى است که انبیاء و اولیاء خدا براى هدایت انسانهاى گمراه و احیاء اسلام کشیدند.
با نگاهى کوتاه به زندگى انبیاء و اولیاء خدا مى بینیم که زندگى این گلهاى سرسبد آفرینش نیز با انواع ناملایمات و درد ورنج قرین بوده و هنگامى که دنیا براى آنها چنین باشد وضع براى دیگران روشن است.
و سوگند خداوند به بلد که سرزمین مکه باشد بى شک بیانگر حقایق است که هر انسان صاحب خرد را به هوش مى آورد و سبب اندیشه و فکر و عقل انسان میشود.
قطعا خداوند از سوگندهائى که در قرآن یاد نموده، مقصودى داشته است و داراى حکمتى است اگر چه خداوند نیازى به سوگند ندارد، ولى سوگندهاى قرآن فوائدى را دارا مىباشد، که به برخى از آنها مىپردازیم.
1. براى تأکید و بیان اهمیت امورى که خداوند براى آنها سوگند یاد کرده (جوابهاى قسم) تا مردم در آنها نیک بیندیشند و به آنها اهمیت ویژه قائل شوند.
2. براى متوجه کردن انسان به منافع و فوائد فراوان چیزهایى که به آنها سوگند یاد شده است مانند خورشید و ماه و ستارگان و شب و روز و حتى مثل انجیر و زیتون که آنها وسیله رحمت و نعمتند. و نشانه هائى بر یگانگى و وحدانیت خداوند و آثار قدرت نامتناهیش در آنها نمودار است.
3. براى بیان واقعیت داشتن امورى که مورد انکار یا شک و تردید مردم مىباشد مانند سوگند به قیامت و فرشتگان و وجدان انسان و امثال آنها، و محمد عبده در این زمینه مىگوید: «وقتى به همه چیزهائى که مورد سوگند قرآن قرار گرفته دقت مىکنى مىبینى که بعضى از مردم آن را انکار مىکردهاند و یا در اثر بى اطلاعى از فایدهاش مورد تحقیر قرار مىدادند و خلاصه آنکه از حکمت در آفرینش آنها غافل بودهاند که این سوگندها به همه آنها پاسخ داده و مردم را از شک و تردید و وهم و غفلت بیرون آورده و موفقیت هر کدام از موجودات را به درستى نشان داده و حقایق امور را آشکار ساخته است»
4. براى تعظیم و تکریم اعمال خیر و شایسته تا مردم به انجام آنهاتشویق و ترغیب شوند، مانند سوگند به اسبان مجاهدان و اوقات فریضه حج و امثال آن. مرحوم طبرسى از امام باقر و امام صادق(ع) نقل مىکند که آن دو امام فرمودهاند: «خداوند به آفریدههاى خود سوگند یاد مىکند تا انسان را به جایى که باید عبرت و پند گیرد آگاه سازد چون قسم به عظمت و بزرگى آنچه به آن سوگند یاد شده، دلالت دارد) طبرسى امین الاسلام، مجمع البیان، ج 10، ص 254).
پس آن طورى که از آیات قرآن و بیانات ائمه(ع) و پژوهشگران اسلامى استفاده مىشود، سوگندهاى قرآن عالىترین وسیله جهت گرایش افکار انسان به تحقیق در ژرفاى مسائل و موجودات جهان است تا از رهگذر این کوششها و دقتها درهاى علوم و دانشها را بسوى جامعه انسانى بگشایند. و بقول طنطاوى «سوگندهاى قرآن کلید دانشها است»(الجواهر طنطاوى، ج 25، ص 258 به نقل از سوگندهاى قرآن ابوالقاسم رزاقى)
شهر مکّه قدیمى ترین عبادتگاه و معبد جهان را در خود جاى داده است. عبادتگاهى که از زمان حضرت آدم(علیه السلام)محل عبادت عابدان بوده، وتا قیام قیامت خواهد بود. واقعاً هنگامى که انسان در گوشه اى از مسجدالحرام مى نشیند، و به خانه کعبه مى نگرد، و تاریخ گذشته را بخاطر مى آورد، که هزاران پیامبر و پیروانشان برگرد این خانه چرخیده اند، پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) و حضرت صدیقه طاهره و ائمّه دوازده گانه(علیهم السلام) و اصحاب و یاران باوفاى پیامبر بر دور آن طواف نموده اند، و او اکنون مى خواهد قدم جاى قدمهاى آنان بگذارد، و اشواط هفتگانه طواف را بجا آورد، انسان با این تفکّر و اندیشه، در پوست خود نمى گنجد، و لذّتى زاید الوصف سراسر وجودش را فرا مى گیرد. آیا شایسته نیست به چنین شهرى با این قدمت قسم یاد شود؟
ممکن است خداوند متعال به خاطر اهمیّت بنیانگذار خانه کعبه، حضرت شیخ الانبیا ابراهیم خلیل(علیه السلام) به شهر مکّه قسم خورده باشد. عظمت معمار و بنّاى این معبد قدیمى موجب شده که خداوند متعال به آن سوگند یاد کند.
از آنجا که دحوالارض در شهر مکّه رخ داده، و بخاطر اهمیّت این حادثه این شهر مقدّس جایگاهى ویژه یافته، خداوند به آن سوگند یاد کرده است. دحوالارض از نظر معناى لغوى به معناى کشیده شدن زمین است. و منظور از آن در اینجا اینکه: کره زمین در ابتداى خلقت و هنگامى که از سایر کرات جدا شد، تحت بارش بارانهاى شدید و سیلابى قرار گرفت. پس از سپرى شدن این دوران، و قطع بارانهاى سیلابى، آبهاى موجود بر روى کره زمین که سراسر آن را فرا گرفته بود و هیچ نقطه خشکى روى آن دیده نمى شد، تدریجاً در سوراخها و گودالهاى زمین فرو رفت، و آهسته آهسته زمین از زیر آب خارج شد. اوّلین نقطه کره زمین که از زیر آب خارج شد، شهر مکّه و مخصوصاً محلّ خانه کعبه بود. بدین جهت خداوند به این شهر قسم یاد کرده است.
علاوه بر نکات فوق، مى توان به نکته ای که از خود آیات سوره بلد استفاده مى شود اشاره کرد، و آن اینکه خداوند بخاطر سکونت پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)در مکّه معظّمه به این شهر قسم یاد کرده است. زیرا عرب مى گوید:
«شرف المکان بالمکین; شرافت مکان به کسى است که در آن سکونت دارد».
سرزمین مکّه و حتّى خانه کعبه در عصر جاهلیّت مملوّ از بت و بت پرستان بود، و سراسر این باغ را علفهاى هرزه فرا گرفته بود، امّا باغبان توانا اراده کرده بود در میان این باغ مملوّ از علفهاى هرز درختى تنومند و برومند پرورش دهد، تا میوه هاى آن در سراسر جهان و تا ابدیّت براى تمام انسانها قابل استفاده باشد. او محمّد را در میان همین مردم آفرید، و پرورش داد و سپس به پیامبرى برگزید، و بخاطر وجود مبارکش به شهر مقدّس مکّه قسم یاد کرد.
لذا با توجه به مراتب فوق این سوره به نام «بَلَد» یعنى شهر که مراد از شهر هم شهر مکه است نامگذارى شده است.
برای ارائه نظرات خود اینجا را کلیک کنید