پـرتویـی از نام سوره های قرآن کریـم ::::  A beam of the name of quran sura's

پـرتویـی از نام سوره های قرآن کریـم :::: A beam of the name of quran sura's

آشنایی با نام، معانی و نام گذاری سوره های قرآن مجید :::: Familiar names, meanings and name of the Holy Quran Sura
پـرتویـی از نام سوره های قرآن کریـم ::::  A beam of the name of quran sura's

پـرتویـی از نام سوره های قرآن کریـم :::: A beam of the name of quran sura's

آشنایی با نام، معانی و نام گذاری سوره های قرآن مجید :::: Familiar names, meanings and name of the Holy Quran Sura

انشراح۹۴

ســوره اِنشـراح [گشاده شدن، وسیع شدن] (گشـودن)

     معروف است که این سوره بعد از سوره والضحى نازل شده است و محتواى آن نیز همین مطلب را تائید مى کند چرا که در این سوره باز قسمتى از مواهب الهى به پیغمبر اکرم(ص) شمرده شده است . در واقع سه نوع موهبت بزرگ در سوره الضحى آمده بود و همه نوع موهبت بزرگ در این سوره نیز ذکر شده است . با این تفاوت که مواهب سوره قبل بعضى مادى و بعضى معنوى بوده ولى این سوره همه جنبه معنوى دارد و عمدتا بر سه موضوع دور مى زند:

- یکى بیان همین نعمتهاى سه گانه

- یکى بشارت به پیامبر از نظر برطرف شدن مشکلات دعوت او در آینده .

- یکى توجه به خداوند یگانه و تحریص و ترغیب به عبادت و نیایش .

     این سوره در بعضى از روایات نقل شده است که به دنبال سوره والضحى آمده و آن دو را یکى مى دانند

     این سوره نیز بنام سوره «الم نشرح» مشهور است . کلمه «شرح» در اصل به معناى وِلو کردن گوشت و امثال آن است .

در آیه آمده است «الم نشرح لک صدرک»؛ آیا سینه تو برایت گشاده نساختیم؟ دانشمندان شیعه و سنی شرح صدر را توضیح داده اند. شرح صدر در اصل ربطی به شق صدر ندارد. منظور از شرح صدر معنای کنایی آن است و آن توسعه دادن به روح و فکر پیامبر (ص) است و این توسعه می تواند مفهوم گسترده تری داشته باشند که هم وسعت علمی پیامبر را از طریق وحی و رسالت شامل می گردد و هم بسط و گسترش تحمل و استقامت او در برابر لجاجتها و کارشکنیهای دشمنان و مخالفان را در بر می گیرد. خود شرح در اصل به معنای گشودن و گسترش بخشیدن به دل با برداشتن چیزهایی است که مانع از دریافت و احساس آن می گردد. از شادمانی قلب به گشایش و باز شدن دل، و از اندوه دل به گرفتگی آن تعبیر می گردد. همین تناسب توسعه دادن به روح را که می تواند گسترش دانش از راه وحی، و گسترش اخلاقی و انسانی نظیر تحمل، مدارا، پایداری و شکیبایی را شامل گردد، به «شرح صدر» تعبیر می کنند.[ طبرسی، مجمع البیان، ج10، ص769، 770.]

مودودی می گوید: شرح صدر در قرآن به دو معناست:

1. از اضطراب ذهنی و تردید منزه شود و در یابد که راه حق همان اسلام است و همچنین عقاید، اصول اخلاق، تمدن، احکام و هدایتی که اسلام به انسان داده، صحیح است: «افمن شرح الله صدره للاسلام».[ زمر: 22.]

2. موسی می گوید: «رب انی اخاف ان یکذبون و یضیق صدری».[ شعراء : 11 ـ 12] سپس وی دعا می کند: «رب اشرح لی صدری».در اینجا مراد از شرح صدر، همت بلند است؛ اینکه آدم بلند همت شود، در ادای وظیفه تعلل نکند، بلکه برای ادا نمودن وظیفه سنگین نبوت در او همت و طاقت به وجود بیاید. سپس در ادامه می گوید: در آیه «الم نشرح» هر دو معنا ملحوظ است. قبل از نبوت، آن حضرت یهود، نصارا و مشرکین عرب را همه در راه باطل تصور می کرد. لذا بسیار مضطرب و در تردید زندگی می کرد که خدا به او نبوت داد و راه راست را برای او گشایش داد و به او اطمینان قلبی داد. طبق معنای دوم، خداوند همراه اعطای نبوت به او همت اولوالعزمی و وسعت قلبی داد که برای انجام وظیفه رسالت لازم بود.

البته باید توجه نمودکه شرح به معنای «شق صدر» نیست. مودودی در این باره می گوید: طبق قواعد زبان عربی، «شرح صدر» به هیچ عنوان به معنای «شق صدر» نمی آید. لذا آلوسی در روح المعانی می گوید: «حمل الشرح فی الایة علی شق الصدر ضعیف عند المحققین.»[ تفهیم القرآن، ج6، ص378 ـ 379] وی اثبات شق صدر از این آیه را رد نموده است.

در قرآن مجید شرح صدر در مورد امور معنوی به کار رفته است:

فمن یرد الله ان یهدیه یشرح صدره للاسلام و من یرد ان یضله یجعل صدره ضیقا حرجا لأنما یصعد فی السماء کذلک یجعل الله الرجس علی الذین لایؤمنون.[ انعام: 125.]

 از آیه سوره انعام معلوم می شود که اصلا شرح صدر چیزی است که اختصاص به انبیا ندارد، بلکه هر کسی که هدایت شده باشد بر اسلام، هر کسی که نور اسلام به قلب او تابیده باشد، در واقع شرح صدر شده است.

در این آیه «شرح صدر» در مقابل «ضیق صدر» به کار رفته و منظور از آن هدایت و گشایش و راهنمایی به سوی اسلام است و مراد از «ضیق صدر» گمراهی و در تنگنا قرار گرفتن است: «أفمن شرح اللّه صدره للإسلام فهو علی نور مّن رّبه فویل لّلقاسیة قلوبهم مّن ذکر اللّه أولئک فی ضلال مبین».[ زمر: 22] قرآن خطاب به پیامبر (ص) می فرماید: «فلعلّک تارک بعض ما یوحی إلیک وضآئق به صدرک أن یقولوا لولا أنزل علیه کنز أو جاء معه ملک إنّما أنت نذیر واللّه علی کلّ شیء وکیل».[ هود: 12] برخی مفسران روایاتی درباره این آیه آورده اند که پیامبر (ص)، علی(ع) را وصی، خلیفه و جانشین خود قرار داد و این را از خدا خواست و خدا قبول کرد و منافقین از این خبر عصبانی شدند... .[ تفسیرالقمی، قم، ج10، ص324؛]

به هر حال، برخی چیزهایی وجود داشت که بعد از وحی بر پیامبر سنگینی می کردند و در آیه دیگر خداوند از آنها خبر می دهد: «و لقد نعلم انک یفیق صدرک بما یقولون.»[ حجر: 9.]

خداوند به موسی(ع) خطاب می کند: «و اذ ناری ربک موسی ان ائت القوم الظالمین قال ربّ إنّی أخاف أن یکذّبون ویضیق صدری ولا ینطلق لسانی فأرسل إلی هارون».[ شعراء: 11 ـ 13] در سوره طه خداوند دعای موسی را کاملاً آورده است. خداوند به موسی دستور مباره با طاغوت می دهد: «اذهب إلی فرعون إنّه طغی».[ طه: 24.] در مقابل این دستور مبارزه با طاغوت موسی از خداوند کمک می خواهد: «قال ربّ اشرح لی صدری ویسّر لی أمری واحلل عقدة مّن لّسانی یفقهوا قولی واجعل لّی وزیرا مّن أهلی هارون أخی اشدد به أزری وأشرکه فی أمری کی نسبّحک کثیرا ونذکرک کثیرا».[ طه: 25 ـ 34]

باید توجه داشت در قرآن مجید مراد از قلب، قلب مادی نیست، همین طور مراد از «شرح صدر» هم مادی نیست. بسیاری از دانشمندان فریقین «صدر» را همان قلب قرآنی گرفته اند.[ رازی، فخرالدین، التفسیرالکبیر، ج22، ص50؛]

 لذا از جمله موارد استعمال شرح صدر است که معنایش گستردگى سینه به نور الهى است و سکینتى است از ناحیه خدا و روحى از اوست .

«معمولا مفسرین و مترجمین، «شرح صدر» را سعه صدر معنی کرده اند؛ یعنی گشاده بودن سینه. «سعه صدر» تعبیری است که بالخصوص در زبان عربی هست. مثلا در حدیث است که: آلة الرئاسة سعة الصدر؛ یعنی ابزار ریاست (امروزه به آن «مدیریت» می گویند) سعه صدر است. اینجا هم مسلّم است که معنای کلمه «سعه» گشادگی است. معلوم است که در اینجا مقصود این نیست که هر کسی که مثلا یک سینه پهن پهلوانی داشت، ابزار ریاست را دارد، اما اگر کسی یک آدم نازک باریکی بود، ابزار ریاست را ندارد؛ بلکه سعه صدر یعنی حوصله فراوان.

این یک کنایه است. ابزار ریاست، ظرفیت وسیع و حوصله فراوان است؛ یعنی اگر کسی بخواهد مدیر و رئیس باشد و بخواهد با مردم سروکار داشته باشد و عده زیادی را اداره کند، شرطش این است که حوصله خیلی وسیعی داشته باشد. آدمهای کم حوصله و عصبانی که زود ناراحت می شوند، نمی توانند مدیر و رئیس باشند و جمعیتی را اداره کنند، حالا هر نوع مدیریتی می خواهد باشد. یک معلم که می خواهد یک کلاس را اداره کند، اگر آدم تنگ حوصله ای باشد نمی تواند اداره کند. یک مرد که می خواهد عائله خودش را در درون زندگی خودش اداره کند، او هم باید سعه صدر داشته باشد. به هر نسبت که دایره مدیریت انسان وسیعتر باشد احتیاج به سعه صدر بیشتری دارد.

معمولا مفسرین، اینجا همین معنی را ذکر کرده و گفته اند: خدا به پیغمبر اکرم منت می گذارد و این نعمت را یادآوری می کند که آیا ما این ابزار کار را، این حوصله خیلی فراوان را و خلاصه این سعه صدر و ظرفیت بسیار بزرگ روحی را به تو ندادیم؟ ! یعنی دادیم. ولی به نظر می رسد که کلمه «شرح صدر» با کلمه «سعه صدر» مقداری متفاوت است. در هر جا که شرح صدر باشد نوعی سعه صدر هست، اما اسم هر سعه صدری را نمی شود شرح صدر گذاشت. قرآن می توانست بگوید:

ألَمْ نَسَعْ لَکَ صَدْرَکَ. ولی فرموده: أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ. شرح یعنی چه؟

معنایی که الان برای «شرح» رایج است این است که مثلا کسی کتابی یا متنی می نویسد خیلی خلاصه و زبده، به طوری که هر کسی نمی تواند تمام جزئیات مقصود و منظور نویسنده را متوجه شود، بعد کس دیگری پیدا می شود و این کتاب یا متن را شرح می کند؛ یعنی مثل اینکه آن را از هم باز می کند. بعد شما می بینید این شخص از یک سطر آن متن یک صفحه مطلب در می آورد.

افرادی که خیلی عمیق هستند می توانند چنین کتابهایی را شرح کنند. خواجه نصیرالدین طوسی کتابی نوشته است به نام تجرید الاعتقاد. این کتاب در علم کلام است. اصل کتاب دو قسمت است:

تجرید المنطق و تجرید الاعتقاد. خواجه که مردی است که از یک طرف مسلط به نظریات متکلمین و فلاسفه است و همه این نظریات دقیقا توی مشت اوست، و از طرف دیگر خودش هم صاحب نظر است، در این کتاب تقریبا می شود گفت که امهات مسائل کلامی و فلسفی را با عبارتهای مختصر و کوتاهی بیان کرده است. بعدا علامه حلّی که شاگرد خواجه است و مثل خود خواجه نابغه است این کتاب را شرح کرد و اسم شرحش را گذاشت: کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد. البته این شرح خیلی مفصل نیست ولی برای اولین بار مقاصد این کتاب را روشن کرد.

کتاب تجرید الاعتقاد از کتابهایی است که از زمانی که تألیف شده تا الان که شش هفت قرن می گذرد مخصوصا تا سه چهار قرن آن یعنی تا قبل از دوره میرداماد و ملاصدرا که بیشتر افکار خواجه و امثال او مطرح بود، آنقدر بر آن شرح و حاشیه و شرحِ شرح و حاشیه بر حاشیه و باز حاشیه بر حاشیه بر حاشیه نوشته اند که کمتر کتابی در دنیای اسلام وجود دارد که این همه موضوع جنجال شده باشد؛ یعنی هر عالمی که آمده، در اطراف مسائل این کتاب بحث کرده و شاید بیشتر از صد نفر این کتاب را شرح یا شرح شرح کرده اند یا بر آن حاشیه یا حاشیه بر حاشیه نوشته اند.

آنهایی که بعد آمده اند گفته اند اگر این بچه عرب (مقصود علامه حلّی است) برای اولین بار این

کتاب را برای ما شرح نمی کرد هیچ کس نمی فهمید که این شتر به کجا می خواهد برود .

یا مثلا گاهی یک شعر یک کتاب شرح می خواهد. البته هر شاعری نمی تواند یک شعر بگوید که یک کتاب مطلب باشد، ولی هستند افرادی که یک شعر می گویند که یک کتاب مطلب باشد، مثل مولوی یا حافظ. اینها مردان بسیار عالم و مسلط بر معارف و بر فرهنگ زمان خودشان و مسلط بر سخن و بیان هستند. علمای بزرگ چقدر در اطراف یک بیت از ابیات حافظ یا مولوی رساله یا کتاب نوشته اند تا مقصود آنها را شرح کنند !

به این می گویند «شرح» . اصل شرح از نظر لغوی آن کاری است که قصاب می کند که یک تکه گوشت را چنان می شکافد و به پرده های نازک تبدیل می کند که اگر بخواهید آنها را پهن کنید شاید کف یک اتاق را بپوشاند. پس به باز کردن یک امر جمع شده می گویند شرح؛ منشرح کردن یعنی باز کردن.

مسئله شرح صدر یک امر روحی و روانی است. هیچ چیزی در عالم به اندازه روح انسان احتیاج به شرح ندارد.

أتزعم أنک جرم صغیر و فیک انطوی العالم الأکبر هر کسی به حسب استعدادهای خودش یک دنیاست که [در گوشه ای ] نشسته . اینکه آیه خطاب به پیغمبر اکرم می گوید: «آیا ما باطن تو را شرح نکردیم؟ » صرفا نمی خواهد بگوید ما باطن تو را توسعه دادیم. فرض کنید خانه ای دویست متر است و شما صد متر دیگر به آن اضافه می کنید. در اینجا می گوییم: «این خانه را توسعه دادیم» ولی نمی گوییم شرح کردیم. هر جا که شرح باشد قهرا توسعه هم هست، ولی هر جا که توسعه باشد شرح نیست. در اینجا نمی خواهد بگوید همان طور که زمینی را توسعه می دهند ما ظرف روح تو را بزرگ کردیم، بلکه می گوید: ما این ظرف بسیار بزرگ را از یکدیگر باز کردیم، روح تو را باز کردیم، صفحات روی هم چیده شده این روح را برای تو باز کردیم. بنابراین هر سعه صدری شرح صدر نیست گو اینکه هر شرح صدری مستلزم سعه صدر هست.

حال آیا هر شرح صدری برای انسان سعادت است؟ نه، لذا در آن آیه می فرماید: فَمَنْ یُرِدِ اَللّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ [انعام/125] [کسی که خدا بخواهد او را هدایت کند] سینه اش را می شکافد و باز می کند برای اسلام و برای حقایق. در واقع اینجا که می فرماید: أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ ، یعنی ألَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ لِلتَّوْحیدِ (یا: لِلاْءسْلامِ) ، و الاّ ممکن است کسی شرح صدر برای کفر پیدا کند.

یک آدم عوام بسیط شرح صدر ندارد، نه برای اسلام و نه برای کفر. وای به حال اینکه انسان شرح صدر و یک نوع جوشش روحی و معنوی پیدا کند ولی در جهت کفر؛ یعنی این سرمایه در جهت کفر قرار بگیرد.

شرح صدر غیر از سعه صدر است. شرح صدر این است که خدا این روحِ به هم بسته انسان را باز می کند و نور خودش را در آن می ریزد.

آن شرح صدر برای اسلام، چنین چیزی است. و این شرح صدر الهی است که [موجب می شود] خدا بزرگترین حکمتها را بر زبان یک نفر اُمّی جاری کند: من أخلص لله أربعین صباحا جرت ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه [اصول کافی، ج /2ص 16؛].

أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ آیا ما به تو شرح صدر ندادیم؟ ! آیا به تو سینه منشرح شده ندادیم که علم و حکمت و حقیقت از آن بجوشد؟ !» (مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 628)

پس مراد به شرح صدر رسول خدا گستردگى و وسعت نظر وى است به طورى که ظرفیت تلقى وحى را داشته باشد. و نیز نیروى تبلیغ آنرا و تحمل ناملایمات که در این راه مى بیند داشته باشد و به عبارتى نفس شریف آن جناب را طورى نیرومند کند که نهایت درجه استعداد را براى قبول افاضات الهى پیدا کند .

     پس منظور از شرح صدر در اینجا گستردگى روح و فکر پیامبر(ص) بوسیله نور الهى و آرامش خداداد میباشد . این توسعه مى تواند مفهوم وسیعى داشته باشد که هم وسعت علمى پیامبر(ص)  را از طریق وحى و رسالت شامل گردد و هم بسط و گسترش تحمل و استقامت او در برابر لجاجتها و کارشکنیهاى دشمنان و مخالفان .

     و این نعمت شرح صدر با توجه به حدیثى که گفته میشود که پیامبر اکرم(ص)  مى فرماید: من تقاضائى از پروردگارم کردم و دوست داشتم این تقاضا را نمى کردم . عرض کردم خداوندا پیامبران قبل از من بعضى جریان باد را در اختیارشان قرار دادى و بعضى را مردگان زنده مى کردند خداوند فرمود: آیا تو یتیم نبودى پناهت دادم ؟گفتم: آرى . فرمود: آیا گمشده نبودى هدایتت کردم؟ گفتم : آرى . فرمود: آیا سینه تو را گشاده و پشتت را سبکبار نکردم؟ عرض کردم : آرى اى پروردگار . پس این نعمت ما فوق معجزات انبیاست. و به راستى اگر کسى حالات پیامبر را دقیقا مطالعه نماید و میزان شرح صدر او را در حوادث سخت و پیچیده دوران عمرش بنگرد یقین
مى کند که این از طریق عادى ممکن نیست . بلکه یک تاثیر الهى و ربانى است.به خاطر همین شرح صدر بود که پیامبر به عالى ترین و جهى مشکلات رسالت را پشت سر گذاشت و وظائف خود را در این طریق به خوبى انجام داد . به هر حال مجموعه این سوره بیانگر عنایت خاص الهى به پیغمبر اکرم(ص) و تسلى او در برابر مشکلات و وعده نصرت وتاکید او در برابر مشکلات و فراز و نشیبهاى راه رسالت است و در عین حال مجموعه اى است امید بخش و سازنده و حیات آفرین براى همه انسانها و همه رهروان راه حق که آن تحت عنوان «انشراح» به معنى گشودن نامگذارى شده است .

                                      

                                      برای ارائه نظرات خود اینجا را کلیک کنید

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد