ســوره غـاشیـه [فرا گیرنده] (پوشنده)
این سوره بر محور معاد،توحید و نبوت دور مى زند و مباحث مهمى را در این خصوص بیان میکند.
در این سوره قیامت با شرح حال مردم توصیف میشود و به زیبائى بیان مى کند که مردم چه فنونى از تدبیر را به کار مى برند. فنونى که هر یک دلالت دارد بر ربوبیت خدا براى همه عالم و اینکه بازگشت همه به سوى اوست و حسابرسى اعمال نیز با اوست.
«غاشیه» یکى از نامهاى دیگر قیامت است. غاشیه از ماده «غشاوة» به معنى پوشاندن است .
بعضی گفته اند: به خاطر آن است که خلق اولین و آخرین در آن روز برای حساب جمع می شوند.
و نیز گفته اند که منظور آتشی است که چهره های کفار و مجرمان را می پوشاند. ولی تفسیر اول از همه مناسبتر است. ظاهراً مخاطب در این آیه شخص پیامبر(ص) است و ذکر اولین آیه به صورت استفهامی از شخص پیامبراکرم(ص) برای بیان عظمت و اهمیت آن روز بزرگ است. بعضی دیگر احتمال داده اند که مخاطب در این آیه نوع انسان است ولی این معنی بعید به نظر می رسد.
«انسان به منظورهای خاصی نیز از سؤال استفاده می کند. گاهی می خواهد یک مطلب را خیلی با قوت و نیرو وارد ذهن طرف کند. به جای این که مطلب را به او القا کند می خواهد از خود او اقرار بگیرد. یا می خواهد تعجب او را برانگیزد. یعنی منظور ، سؤال نیست که از او جوابی بخواهد، منظور بیشتر این است که مثلا تعجب طرف را برانگیزد یا اقرار از او بگیرد. به عنوان مثال، در یک جلسه ای که عده ای حضور دارند، میان شما و یک نفر مجادله ای می شود، بعد آن شخص بر خلاف انتظار از کوره در می رود، حرفهایی را که نباید بزند می زند. جلسه تمام می شود. بعد شما در کوچه به یکی از حضار که او هم در آن جا بوده می رسید و می گویید دیدی او با ما چه کرد؟ معلوم است که او آنجا بوده و دیده، چشمهایش باز بوده گوشهایش هم باز بوده. دیده که او چه کرده، و شنیده که چه گفته است. انسان در حال عادی وقتی که این «آیا دیدی» را به صورت سؤال ذکر می کند سؤال واقعی است. ولی در یک چنین حالی وقتی می خواهد اظهارتعجب کند یا می خواهد اقرار بگیرد یا می خواهد این حرف خودش را از زبان طرف بشنود، به صورت سؤال مطرح می کند: دیدی چه گفت؟ دیدی این آدم چه کرد؟
خطاب به پیغمبر اکرم است: هل اتیک حدیث الغاشیه آیا داستان آن حقیقت فرا گیرنده به تو رسیده است؟ آیا داستان قیامت به تو رسیده است؟ مسئله این نیست که از پیغمبر سؤال کنند که آیا به تو رسیده یا نرسیده، مسئله این است که تعجب هر شنونده ای را برانگیزند که این چه داستان بزرگی است؟ کانه این داستان بزرگ آیا به گوشت خورده است؟ به ظاهر پیغمبر مخاطب است و در باطن همه انسانها: ای انسان آیا آن داستان بزرگ، داستان آن شیء فراگیرنده به تو رسیده است؟
در این جا از قیامت یا از حوادث قیامت به عنوان «غاشیه» نام برده شده است. غشیان به معنی فراگیرندگی است که در قرآن این کلمه زیاد به کار برده شده است به همین معنای در برگرفتن، احاطه کردن. دو عنایت در این جا ممکن است باشد که هر دو درست است. یکی اینکه ما در این عالم دنیا هیچ روزی و هیچ زمانی را نداریم که در برگیرنده همه مردمها باشد. همیشه هر زمانی یک عده کمی را در بر می گیرد، باقی دیگر را نه. روزهای گذشته، سال های گذشته و قرنهای گذشته مردمی را در برگرفته بود که مثلاً مردم زمان ما را در برنگرفته بود. قرن ما، ما را در برگرفته است، مردم گذشته و مردم آینده را در برنگرفته است. ولی همه این متفرق ها در این سلسله زمان، در قیامت در یک وضع حاضر قرار دارند، گذشته و آینده به گونه ای هستند که آن ظرف همه مردم را در بر گرفته، اولین و آخرین را در برگرفته است. پس خیلی قضیه بزرگ است. او در برگیرنده است که همه مردم، اولین و آخرین را یکجا در برگرفته است. گذشته ها و آینده هایی که در دنیا گذشته و آینده بودند، این گذشتگی و آیندگی از میانشان برداشته شده است. این یک معنا، که در سوره اذا وقعت الواقعه و سوره های دیگر به آن تصریح شده است: قل ان الاولین و الاخرین. لمجموعون الی میقات یوم معلوم (واقعه 05-94) اولین و آخرین، «جمع شده» و «گردآورده شده» در آن میقات و میعادگاه معین هست. پس، از این جهت او غاشیه است.
از یک جنبه دیگر هم آن روز برای عده ای از مردم غاشیه است و آن این است که گناهان اهل عذاب بر آنها احاطه می کند، دور آنها را می گیرد چون هر عملی که انسان در این دنیا مرتکب می شود، چه خوب و چه بد، تجسم یافته آن را در آن جهان می بیند یعنی خود عملش را مجسم در آن جا می بیند. مثل کسی که فرزند تولید می کند و این فرزندان می آیند دور و بر انسان را می گیرند اعمال دور انسان را می گیرد، با این تفاوت که کسی که فرزند دارد یک یا چند فرزند دور او را می گیرد اما اعمال انسان میلیون ها عمل دور انسان را می گیرد. عمل های خیر، آزادکننده و رهایی بخش انسان هستند، به منزله یک مرکوب برای انسان اند و به منزله پروبال برای انسان اند که انسان را پرواز می دهند و به حرکت در می آورند. اعمال شر بر عکس، مثل یک عده فرزندان افلیج اند که بار دوش انسان هستند و بر انسان احاطه می کنند و دور او را می گیرند آنچنان که دیگر منفذی برای وجود او باقی نمی گذارند.
در یک آیه قرآن می خوانیم که بلی من کسب سیئه و احاطت به خطیئته (بقره 18) آن کسی که کسب گناه کرده است، اکتسابش همه گناه بوده و خطیئات و خطایای او بر او احاطه کرده اند. ولی ما راجع به کارهای خیر تعبیر «احاطه» نداریم. احاطه مانند این که کرم ابریشم می تند و کار می کند ولی به دور خودش می تند، آنقدر به دور خودش می تند و می تند که ناگهان در آن وسط، خودش خفه می شود. گناهان انسان مثل حالت همین کرم ابریشم است، یعنی مثل این است که انسان هر چه گناه می کند مرتب دارد به دور خودش دیوار می کشد اما دیوارهای آتشین، تا آنجا که آخرین منفذها را هم بر خودش می بندد و دیگر راه بیرون آمدن ندارد.
در مورد جهنم آمده است که و ان جهنم لمحیطه بالکافرین (عنکبوت 45) ولی در مورد بهشت نگفته اند که بهشت محیط به مؤمنین است چون بهشت فضای باز و آزاد است نه زندان، و جهنم است که برای انسان زندان است. گناه، انسان را در زندان خودش محبوس می کند ولی طاعت به منزله بال است، انسان را با خودش حرکت و پرواز می دهد».(تفسیر سوره غاشیه شهید مطهری)
انتخاب این نام براى قیامت به خاطر این است که حوادث وحشتناک آن ناگهان همه را زیر پوشش خود قرار مى دهد.
پس مراد به کلمه «غاشیه» روز قیامت است. و همانطور که گفته شد در آن روز انسانها را از هر جهت فرا مى گیرد همچنانکه در جاى دیگر قرآن آمده است که ما ایشان را محشور کردیم به طوریکه حتى یک نفر از آنان از قلم نیفتاد (سوره کهف - 47) و یا اینکه مواقف و مناظر هولناک آن روز ناگهان مردم را فرا مى گیرد و یا به خاطر این بوده که روز قیامت وجوه کفار را به عذاب خود فرا مى گیرد.
به هر صورت این سوره از سرانجام انسانها در قیامت سخن مى گوید و از آنجا که قبلاً نیز گفته شد روز قیامت مراتب و خصوصیات ویژه و مختلفى دارد که قرآن در هر مرحله به نوعى از حالتهاى آن اشاره مى کند. براى عبرت انسانها و ایمان به پروردگار متعال .
لذا این سوره به نام «غاشیه» به معنى پوشنده نامگذارى شده است.
برای ارائه نظرات خود اینجا را کلیک کنید