پـرتویـی از نام سوره های قرآن کریـم :::: A beam of the name of quran sura's

آشنایی با نام، معانی و نام گذاری سوره های قرآن مجید :::: Familiar names, meanings and name of the Holy Quran Sura

پـرتویـی از نام سوره های قرآن کریـم :::: A beam of the name of quran sura's

آشنایی با نام، معانی و نام گذاری سوره های قرآن مجید :::: Familiar names, meanings and name of the Holy Quran Sura

بروج ۸۵

ســوره بـرُوج (برجها - کاخهاى باعظمت)

 در این سوره مطالبى که ذکر شده است هدف اصلى آن تقویت روحیه مؤمنان است در برابر دشمنان و تشویق به پایمردى و استقامت که در همین رابطه در این سوره داستان اصحاب اُخدود ذکر شده است.  

«اُخدود» به معنى گودال بزرگ یا خندق است و منظور از خندق خندقهاى عظیمى است که مملو از آتش بود که شکنجه گران دوران دونواس آخرین پادشاه حِمیَر در سرزمین یمن گروهى از افراد بى گناه را در این خندق سوزانده بودند که در این سوره اشاره به این ظلم ظالمان در مورد افراد بى گناه شده است. 

 به دنبال این جریان کافرانى که مؤمنان را تحت فشار قرار داده و آنها را به عذاب سوزان جهنم تهدید مى کند. 

 در حالیکه مؤمنان را بشارت به باغهاى پرنعمت در بهشت مى دهد و در ادامه نیز بیانى از داستان فرعون و ثمود را مى آورد و در نهایت اشاره به عظمت قرآن دارد. 

 نامگذارى این سوره به «بروج» به تناسب سوگندى است که در آیه نخست این سوره بیان شده است. 

 کلمه «بُروج» جمع «بُرج» است به معناى هر چیز پیدا و ظاهر است و اگر بیشتر در کاخهاى عالى استعمال مى شود براى این است که کاخها در نظر تماشا کنندگان و بینندگان ظاهر و هویداست.

   ظاهر معناى آیاتی که در آنها کلمه «بروج» آمده، این است که خداوند می فرماید: ما در آسمان - که عبارت از جهت بالاى زمین است- برج ها و قصرها که همان منزل‏ هاى آفتاب و ماه است قرار دادیم، و آن را براى بینندگان به زینتى آراستیم، و آن زینت همانا نجوم و کواکب است.

این واژه هم در معنای قدیمی اش که همان بُرج و قلعه های محکم و محصور باشد، استعمال می شود که در قرآن بکار برده شده است، و هم به بُرج های سر به فلک کشیده امروزی که در سراسر دنیا با تزیینات خاص، خود نمایی می کنند، اطلاق می شود.

ساختمان استوانه شکلى که در چهار گوشه قلعه ها براى دفاع مى سازند را نیز برج مى گویند و همین معنا منظور آیه اى است که در سوره حِجر نیز به آن اشاره شده است که مى فرماید: ما براى بناى آسمانها برجها قرار دادیم و آسمان را براى نظر کنندگان زینت داده آنرا از هر شیطانى رانده شده حفظ کردیم.

این کلمه در زبان فارسى به هر بناى شاخص اعم از قلعه، کاخ، بارو، کوشک و هر ساختمان بلند یا وسیع دیگر گفته مى‌شود و بناهاى تاریخى زیادى در ایران به نام برج معروف هستند؛ در اصطلاح هیئت به منزلگاه ستارگان و نیز به هریک از ماههاى دوازده‌گانه سال در روز شمار شمسى گفته مى‌شود. زبان دانان عرب به دلیل وجود هم خانواده‌هاى فراوان و در بسیارى موارد ناسازگار با هم، در شناسایى ریشه این کلمه دچار سردرگمى شده و احیاناً براى آن دو اصل مستقل یاد کرده‌اند: ظهور و پناهگاه. برخى نیز جهت برقرارى ارتباط بین این واژه با دیگر هم خانواده‌هاى آن مانند تبرّج به دو شاخصه بلندى و در معرض دید بودن در تعریف برج اشاره کرده‌اند بعضى هم اصل آن را ظهور دانسته و براى تعمیم این مفهوم به منظور شمول بر همه مشتقات این ریشه کوشیده‌اند. این در حالى است که ریشه شناسان، برج به معناى مورد نظر را از واژگان معرّب شمرده، براى آن سابقه‌اى یونانى و به تبع آن سریانى قائل‌اند.
واژه پِرگِس در یونانى به معناى کنگره‌هاى روى باروى شهر، در زبان سریانى با اندکى تغییر به معناى مناره، کنگره و ماندگاه مسافران و به همین مناسبت در خصوص توقفگاه اجرام آسمانى به کار رفته و به احتمال بسیار اصطلاحى نظامى در شام و عربستان شمالى از مناطق تحت نفوذ رومیان بوده و از آن به گویشهاى آرامى و سپس عربى پا گذاشته وبا پذیرش قواعد جمع عربى به شکل بروج در قرآن به کار رفته است. واژه برج در عربى نیز مانند فارسى کاربردى وسیع داشته، بر هر بناى شاخص اطلاق مى‌شود. مطالعه سیر تاریخى این واژه در کتابهاى لغت نشان مى‌دهد که برج در آغاز تنها بر باروهاى ساخه شده بر گوشه‌هاى دیوارهاى شهر، قلعه‌ها و کاخها اطلاق مى‌شده و سپس دچار توسعه معنایى شده، بر خود آن بناها نیز صرف نظر از وجود بارو گفته شده است. در واقع تفکیک چندان مشخصى بین برج و دیگر بناهاى مشابه در قرآن برقرار نشده و مفسران نیز در بسیارى موارد هر واژه را به دیگرى معنا کرده و تفاوت چندانى بین آنها ندیده‌اند. این نابسامانى در تعریف واژگان تا اندازه زیادى متأثر از وضعیت زندگى عرب شمال در دوره قبل از اسلام است که عمدتاً در خیمه‌ها یا خانه‌هاى بسیار ابتدایى زندگى کرده و ساختمانهاى شاخص در زندگى آنها کاربرد چندانى نداشته، تنها در حین مسافرت به مناطق اطراف از جمله شام و یمن و ایران به چنین بناهایى برمى‌خورد یا در ارتباط با برخى اقوام مهاجر مانند یهودیان که در چنین بناهایى زندگى مى‌کردند یا در موقعیتهاى جنگى از آنها استفاده مى‌کردند با چنین بناهایى آشنا مى‌شود؛ ازاین‌رو عمده واژگان مربوطه را نیز از زبانهاى پیرامونى به استعاره گرفته و به طور طبیعى تفاوتهاى کارکردى هر بنا را مورد توجه ویژه قرار نداده، همه را به نوعى یکسان مى‌شمرد.
   آیه 78 سوره نساء به ناگزیرى مرگ براى انسانها هر چند در برجهاى محکم و استوار پناه برند،  

واژه برج در عربى نیز مانند فارسى کاربردى وسیع داشته، بر هر بناى شاخص اطلاق مى‌شود. مطالعه سیر تاریخى این واژه در کتابهاى لغت نشان مى‌دهد که برج در آغاز تنها بر باروهاى ساخه شده بر گوشه‌هاى دیوارهاى شهر، قلعه‌ها و کاخها اطلاق مى‌شده و سپس دچار توسعه معنایى شده، بر خود آن بناها نیز صرف نظر از وجود بارو گفته شده است.
واژه برج به شکل جمع مکسّر (بروج) 4 بار در قرآن آمده که تنها یک مورد آن به معناى مورد نظر است (نساء/ 4، 78) و بقیه موارد به برجهاى آسمان به معناى منزلگاه ستارگان ارتباط دارد. (‌سوره‌بروج) افزون بر واژه بروج، کلیدواژه‌هاى «صرح: خانه و بناى مرتفع و قابل دید» ، «قصر و صحن و سرا» و نیز «برج و قلعه»، «حصن: مکان و بناى بلند و غیر قابل دسترس و محفوظ و مطمئن و نیز دژ دفاعى»، «صیاصى: دژهاى دفاعى و غیر قابل نفوذ و نیز قصر»، «مصانع: قلعه و حصن» و «قصر: کاخ بلند و محکم و استوار» نیز در مواردى به برج معنا شده یا در تعریف برج از آنها یاد شده است.
( روض‌الجنان، ج6‌، ص25)  

 اشاره دارد: «اَینَما تَکونوا یُدرِککُمُ المَوتُ ولَو کُنتُم فى بُروج مُشَیَّدَة» . روشن است که منظور از  

 برج در آیه الزاماً بنایى ویژه و متفاوت با قلعه، قصر و... نیست، بلکه هرگونه ساختمان محکم و به 

  ظاهر نفوذناپذیر مورد نظر است. برخى نیز احتمال داده‌اند که بروج در این آیه نیز به معناى برجهاى آسمان است و آیه گویاى آن است که انسان حتى اگر به آسمان یا کرات آن پناه برد باز در نهایت مرگ او را خواهد ربود. مفسران معمولا ذیل این آیه به داستان زنى اشاره مى‌کنند که همسرش  برجى بلند برایش ساخت تا او را از مرگ در امان نگه دارد؛ اما آن زن سرانجام با زهر عنکبوتى که  توانسته بود از برج بالا رود کشته شد. (جامع‌البیان، مج‌4، ج‌5‌، ص‌236‌ـ‌237)  در نمونه دیگرى از  آیات برخوردارى اقوام گذشته از کاخهایى در دشت وکوهستان (اعراف، 74) و نیز بناهاى مرتفع  قوم عاد بر بالاى بلندیها (شعراء، 129) یاد شده و به آثار بر جاى مانده از گذشتگان و از جمله  بناهاى بلند و محکم و استوار که امروز تهى از ساکنان خویش، ویران گشتهاشاره شده است:  «فَکَاَیِّن مِن قَریَة اَهلَکنـها وهِىَ ظالِمَةٌ فَهِىَ خاوِیَةٌ عَلى عُروشِها وبِئر مُعَطَّـلَة و قَصر مَشید» . (حجّ، 45)در مجموعه دیگرى از آیات از برخى کافران اهل کتاب یاد شده که تنها از درون مناطق امن و از پشت دیوارهاى بلند به مقابله با پیامبر برخاسته، شهامت رویارویى با وى را ندارند. (حشر، 14) آنان گمان مى‌کنند که بناهاى محکم و استوارشان مى‌تواند ایشان را در برابر خداوند محافظت کند: «ظَنّوا اَنَّهُم مانِعَتُهُم حُصونُهُم مِنَ اللّهِ» . (حشر، 2) سرانجام خداوند مسلمانان را بر آنان چیره ساخته، آنان را از پناهگاههایشان بیرون آورد و برخى را کشتند و دیگران را اسیر کردند: «واَنزَلَ الَّذینَ ظـهَروهُم مِن اَهلِ الکِتـبِ مِن صَیاصیهِم وقَذَفَ فى قُلوبِهِمُ الرُّعبَ فَریقـًا تَقتُلونَ وتَأسِرونَ فَریقـا» . (احزاب، 26) مفسران آیات سوره حشر را در شأن بنى نضیر و آیه احزاب را در شأن بنى قریظه شمرده‌اند.
     البته در برخى تفاسیر از برج به معناى ستارگان و یا صورتهاى فلکى یاد شده است که خارج از بحث ماست.

در آیه دیگرى از ماجراى ستیزه‌جویى فرعون با خداوند یاد شده است. وى از وزیرش مى‌خواهد که برایش بنایى بزرگ و بلند بسازد تا بر فراز آن رود و از وجود معبودى غیر از خود آگاه گردد، گرچه احتمال وجود چنین خدایى را دور از ذهن شمرده، موسى را دروغگو مى‌پندارد: «یـاَیُّهَا المَلاَُ ما عَلِمتُ لَکُم مِن اِلـه غَیرى فَاَوقِد لى یـهـمـنُ عَلَى الطّینِ فَاجعَل لى صَرحـًا لَعَلّى اَطَّـلِعُ اِلى اِلـهِ موسى واِنّى لاََظُنُّهُ مِنَ الکـذِبین» . (قصص، 38 و غافر، 36 ـ 37). مفسران در تکمیل این داستان چنین افزوده‌اند که فرعون پس از اتمام بناى برج بر فراز آن رفته، تیرى به آسمان رها کرد و چون خون‌آلود بازگشت، ادعا کرد که بر خداى موسى چیره گشته است. مفسران ذیل آیه 26 نحل نیز داستان مشابهى از نمرود ذکر کرده‌اند. در این آیه از ناکارآمدى مکر برخى گذشتگان و فروپاشى آنان از اساس و بنیان یاد شده است: «قَد مَکَرَ الَّذینَ مِن قَبلِهِم فَاَتَى اللّهُ بُنیـنَهُم مِنَ القَواعِدِ» . گفته شده که این آیه درباره برج بابل است که نمرود آن را براى رویارویى با خداوند ساخته بود؛ ولى سرانجام به فرمان خدا فرو ریخت. این برج در منابع اسلامى داراى 5000 ذراع طول و 3000 ذراع عرض دانسته شده است. (تفسیر قرطبى، ج‌10، ص)‌
در ماجراى ملاقات سلیمان و ملکه سبأ از محلى با تعبیر «صَرْح» یاد شده که سلیمان از ملکه مى‌خواهد در آن پا گذارد: «قیلَ لَهَا ادخُلِى الصَّرحَ» . (نمل، 44) منظور از صرح را خانه بلند و برجسته و شاخص دانسته‌اند. قرآن کریم در ادامه آیه این مکان را کاخى ساخته شده از بلور دانسته است: «صَرحٌ مُمَرَّدٌ مِن قَواریر» (نمل /27،). (جامع البیان، مج‌11، ج‌19، ص‌209؛ مجمع البیان، ج‌7، ص‌351)

     بنابراین سوگند به آسمانى یاد شده که به وسیله برجها محفوظ میشود و چند سوگند دیگر که در ادامه آن مى آید این را بیان مى کند که تهدید شدیدى باشد به کسانى که مؤمنین را فریب مى دهند یا شکنجه مى‏کنند که چرا ایمان آورده‏اند، وعده جمیلى است به کسانیکه ایمان آورده و عمل صالح مى‏کنند.

     پس اینگونه مى توان گفت که سوگند خورده شده به آسمان داراى بروج که شیطانها به وسیله آن رانده میشوند و دیگر مطالب ذکر شده، که خداوند کید شیطانها و اولیاء کافران آنها را از میان مؤمنین دفع مى کند.

     پس این چنین سوگندها به آسمان و ستارگان درخشان و برجهاى موزون که همگى  نشانه هاى نظم وقدرت وحساب پروردگار است و دیگر سوگندها وسیله اى است براى رسیدگى دقیق به حساب انسانها در روز موعود و از طرف دیگر این سوگندها براى آن است که به شکنجه گرهاى ظالم هشدار داده شود که اعمال آنها در مورد مؤمنان راستین همگى ثبت و ضبط است براى روز موعود.

     پس به دلیل نتیجه گیرى مهم از داستانى که در این سوره آمده و تاکید بر سرانجام کافران و مؤمنین در آغاز سوگند یاد شده است که یکى از سوگندها به برجها یعنى آنچه که به قدرت عظیم خداوند در آسمانها قرار داده شده است و این چشمان ضعیف ماست که قادر به دیدن و درک آن نیست نامگذارى شده است.

                                   

                                      برای ارائه نظرات خود اینجا را کلیک کنید

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد