پـرتویـی از نام سوره های قرآن کریـم :::: A beam of the name of quran sura's

آشنایی با نام، معانی و نام گذاری سوره های قرآن مجید :::: Familiar names, meanings and name of the Holy Quran Sura

پـرتویـی از نام سوره های قرآن کریـم :::: A beam of the name of quran sura's

آشنایی با نام، معانی و نام گذاری سوره های قرآن مجید :::: Familiar names, meanings and name of the Holy Quran Sura

سورة الاحقاف 46

 ســوره احقـاف [نام سرزمین قوم عاد در نزدیکى یمن](ریگستانها)

     این سوره از آخرین سوره هاى حوامیم است که با حروف مقطعه «حم» شروع میشود. در این سوره بیان عظمت قرآن و مبارزه با شرک و بت پرستى و دعوت پیامبراسلام(ص) تا آنجا که غیراز انسانها یعنى طایفه جن را نیز شامل میشود و تشویق و انذار مؤمنان و ایجاد مبادى خوف ورجا و دعوت به صبر و استقامت ذکر شده است. 

     همچنین به عنوان هشدار به مشرکان و مجرمان گوشه هائى از داستان قوم عاد را که ساکن سرزمین «احقاف» بوده اند بیان میگردد که نام سوره نیز از همین جا گرفته شده است. 

 

     در این سوره بعد از آنکه مردم را به دوقسمت تقسیم نموده رشته کلام به مسأله انذار کشیده میشود و در این خصوص دو داستان بیان میشود یکى از قوم عاد و هلاکت ایشان و در ضمن اشاره به هلاکت قرّاى پیرامون مکه و یکى از ایمان آوردن قومى از جن که خداى تعالى به رسول خدا(ص) متوجه شان کرد که با شنیدن قرآن ایمان آوردند و براى انذار به سوى قوم خود برگشتند. منظور از نقل این دو داستان این است که از سرگذشت آنان عبرت گرفته شود.  

     کلمه «احقاف» نام سرزمینى است که قوم عاد در آن زندگى مى کرده اند و آنچه یقین به نظرمیرسد این است که این سرزمین در جنوب جزیرة العرب بوده ولى امروزه هیچ اثرى از آن قوم در آن باقى نمانده و در اینکه در چه نقطه از جنوب واقع شده اختلاف است. 

     بعضى گفته اند در بیابانى بوده بین عمان و مهرة و بعضى گفته اند ریگزار و ریگستانى است که بین عمان و حضر موت واقع شده. بعضى گفته اند ماسه هاى لب دریاى قریه شجره است و شجره محلى است در سرزمین یمن. 

 

 از آنجا که قرآن مجید بعد از ذکر قضایاى کلى به بیان مصداق هاى قابل ملاحظه آنان مى پردازد تا آن کلیات را پیاده کند. در اینجا نیز با شرح حال مستکبران سرکش وهوسران به ذکر داستان قوم عاد که نمونه واضحى از آن است پرداخته است. 

     در سرزمین احقاف، هود، قوم خود را انذار کرد در حالیکه این قوم قبلاً نیز در گذشته هاى دور و نزدیک شامل انذار شده بودند. اما این قوم لجوج در برابر دعوت الهى ایستادند و با کمال وقاحت درخواست آوردن عذابى را که وعده نموده بود بیاوردند. اما نمى دانستند که این امر در نزد خداست و اوست که مى داند در چه زمانى و با چه شرائطى عذاب استیصال نازل کند نه به تقاضاى بنده او. و ریشه بدبختى انسان هم همین جهل است. جهلى توأم با لجاجت و کبر و غرور که اجازه درک دعوت فرستادگان خدا را نمى دهد و سرانجام نصایح موثر و رهبریهاى برادرانه هود در آن قوم اثرنگذاشت و به جاى پذیرفتن حق سخت در عقیده باطل خود لجاجت کردند و پافشارى نمودند. پس زمانى که حجت تمام شد حکمت الهى ایجاب مى کند که عذاب استیصال همان عذاب ریشه کن کننده را بر آنها بفرستد، که ناگهان مشاهده کردند ابرى در افق ظاهر گشت و در آسمان به سرعت گسترده شد و با مشاهده آن به سوى دره ها و آبگیرها فرار کردند و تند باد شدیدى آمد که در آن عذاب دردناکى بود و همه چیز را نابود کرد.

     بنابراین اینها همه هشدارهائى است به همه مجرمان و گناهکاران و کافران لجوج و خودخواه که اگر کسى دیگر هم همین مسیر را طى کند سرنوشتى بهتر از این نخواهد داشت. 

     بنابراین ذکر این مطالب براى اثبات و یادآورى معاد است و عبرتى است براى آنانکه در آن درک مى کنند از این جهت این داستان چون در سرزمین احقاف روى داده و نتایج آن بسیار مهم است به نام سوره «احقاف» نامگذارى شده است.  

                                    

                                      برای ارائه نظرات خود اینجا را کلیک کنید

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد