سوره بقرة (گاو ماده )
این سوره از طولانی ترین سوره های قرآن است که مطالب آن به مناسبت های نیازهای گوناگون جامعه اسلامی نازل شده است که با این حال جامعیت آن از نظر اصول اعتقادی اسلام و بسیاری از مسایل علمی، عبادی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی قابل انکار نیست.
در این سوره پیرامون توحید و شناسایی خدا از طریق مطالعه اسرار آفرینش و معاد و زندگی پس از مرگ با ذکر مثال های حسی مانند داستان ابراهیم (ع) و زنده شدن مرغ ها و داستان عُزَیر، و در ادامه اعجاز قرآن و اهمیت آن و بحث هایی در باره یهود و منافقان و موضع گیری خاص آن ها و همچنین در باره تاریخ پیامبران بزرگ مخصوصاًحضرت ابراهیم و موسی(ع) و در نهایت در زمینه احکام مختلف اسلامی از جمله نماز، روزه، جهاد در راه خدا، حج، تغییر قبله، ازدواج و طلاق، احکام تجارت و دین، احکام ربا و مواردی در باره انفاق و مسأله قصاص و تحریم قسمتی از گوشتهای حرام، قمار، شراب و بخشی از احکام وصیت و مانند آنها بحث می کند.
نام گذاری این سوره به «بقره» به خاطر داستانی است در مورد گاو بنی اسراییل ،که شرح آن در آیات 67 تا 73 این سوره آمده است.
در این سوره داستان ذبح گاو ماده ای که به امر خدا صورت گرفته تا به وسیله آن گاو و توسط حضرت موسی (ع) مرده ای زنده شود، آورده شده است. و اینکه در این حادثه و جریان این امر، قدرت نهایی خداوند ( توحید) و صداقت موسی(نبوت) و زنده شدن مرده (معاد) به اثبات می رسد. داستان گاوی که در این سوره از آن ذکر شده است تنها یک بار در قرآن از آن سخن گفته شده و نکات آموزنده فراوانی دارد که ایجاب چنین شرحی را می کند :
زمانی یک نفر از بنی اسراییل به طرز مرموزی کشته می شود. در حالی که قاتل به هیچ وجه معلوم نیست. در میان قبایل و اسباط بنی اسراییل نزاع درگیر می شود. هر یک ، آن را به طایفه و افراد قبیله دیگر نسبت می دهند وخویش را تبرئه می کنند. و در نهایت این امر را به موسی (ع) واگذار می کنند. چون از طریق عادی حل این قضیه ممکن نبود و از طرفی ادامه این کشمکش ممکن بود منجر به فتنه عظیمی در میان بنی اسراییل شود لذا موسی (ع) با استمداد از لطف پروردگار از طریق اعجاز آمیزی به حل این مشکل(چنانکه در شرح آیات این سوره آمده) می پردازد. بعد از آنکه گاوی را که مشخصات آن را به کرّات موسی(ع) به بنی اسراییل گوشزد می کند پیدا شد، بنی اسراییل مأمور بودند آن را ذبح کنند.بدون شک اگر قید و شرط خاصی می داشت تأخیر بیان از وقت حاجت ممکن نبود و خداوند حکیم در همان لحظه که به آن ها امر کرد،بیان می فرمود. پس وظیفه آن ها در این زمینه قیدو شرطی نداشته لذا بقره به صورت نکره در اینجا ذکر شده است.ولی آنها بی اعتنا به این اصل مسلّم شروع به بهانه جویی کرده و این سکوت خداوند خود نیز دارای حکمت خاص خود بود.(که شاید یکی از آن حکمت ها برمی گردد به همان جوانی که صاحب آن گاو بوده است). و لذا چنانچه در همان آغاز هر ماده گاوی را انتخاب می کردند کافی بود . پس سختگیری و سرپیچی آن ها در انجام وظیفه حکم آن ها را دگرگون ساخت.
البته این دگرگونی خود نز دارای درسهای عبرتی است برای صاحبان عقل و خرد و آن اشاره به یک حقیقت اجتماعی است در زندگی انسان ها یعنی اینکه گاوی که باید نقش احیا کننده داشته باشد، یعنی تسلیم بدون قید و شرط و باربر و اسیر و زیر دست و دارای رنگ های مختلف نباشد ، بلکه باید یکرنگ و خالص باشد، به طریق اولی کسانی که در یک جامعه زندگی می کنند و یا نقش احیاگری را دارند و می خواهند قلب های مرده را احیا کنند بایستی رام دیگران نباشند. مال و ثروت و فقر و غنی و قدرت و نیروی زورمنـدان، در هـدف آن ها اثر نگذارد، کسی جز خـدا در دل آن ها جــای نداشته باشدو تنها تسلیم حق و پایبند دین باشند.هیچ گونه رنگی در وجودشان جز رنگ خدایی یافت نشود. که این افراد خواهند توانست بدون اضطراب و تشویق به کارهای مردم رسیدگی کنند و مشکلات را حل نموده و آنها را احیا کنند و دلی که متمایل به دنیا و رام دنیا است و این رنگ، وی را معیوب ساخته چنین کسی نمی تواند قلوب مرده را زنده کند.
به هر صورت می توان این نتیجه گیری را از یک جانب داستان پذیرفت و جانب دیگر آن نیز دارای مطالب عبرت آمیز دیگری است.
آن گاوی را که بنی اسراییل بالاخره پذیرفتند که بایستی تهیه کنند در آن محیط منحصر به فرد بود و بنی اسراییل پس از یافتن آن مجبور شدند که آن را به قیمت بسیار گزافی خریداری کنند.
صاحب این گاو مرد نیکو کاری بود و نسبت به پدر خویش احترام فراوان قایل می شد. در یکی از روزها که پدرش درخواب بود معامله پرسودی برای او پیش آمد ولی او به خاطر اینکه پدرش ناراحت نشود حاضر نشد وی را بیدار سازدوکلید صندوق را از او بگیرد، در نتیجه از معامله صرفنظر کرد. وبه قول بعضی ازمفسرین فروشنده حاضر می شود آن جنس را به هفتاد هزار بفروشد به این شرط که نقد بپردازدو پرداختن پول نقد هم منوط به این بوده است که پدر را بیدار کند و کلید صندوق را از او بگیرد ولی جوان حاضر می گردد که هشتاد هزار بخرد ولی پول را پس از بیداری پدر بپردازد.
بالاخره معامله انجام نشد و خداوند به جبران این گذشت، معامله پرسود دیگری که همان فروش گاو با آن قیمت بسیارگزاف می باشد رابرای او مهیا ساخت. لذا وقتی پدر پسر پس از بیدار شدن از ماجرا آگاه می شود همان گاوی که آن همه اوصاف برای آن گذاشته شده بود تا بنی اسراییل آن را بیابد و ذبح کند تا مرده ای زنده شود را به پاداش این عمل به پسر خود می بخشد که سرانجام، آن سود فراوان را برای او به بار آورد.پس نیکی را بنگرید که با نیکو کار چه می کند.
جدا از نتایج عبرت آمیزی که در این داستان نهفته است، اشارات روشنی نیز به سه اصل اساسی یعنی «توحید»، «نبوت»، «معاد» گردیده.
و این سوره به نام «بقره» یعنی «گاو ماده» نام گذاری شده است.
برای ارائه نظرات خود اینجا را کلیک کنید
::تاریخ : ۲۶ بهمن ماه سال 1389 | 6:10 PM | توسط : علیرضا ماجدی نیا::