سوره نحل (زنبور عسل)
در این سوره به نعمت های خداوند و ریزه کاری های آن ها اشاره شده است که حس شکرگزاری هر انسان آزادی را بیدار میکند. دقت در آفرینشهای خداوند چشم و عقل و هوش هر بینندهای را مدهوش میکند چه رسد به اینکه بخواهد آن را تشریح کند. در این سوره علاوه بر اینکه از دلایل توحید و عظمت خلقت خدا و معاد و همچنین احکام مختلف اسلامی و بدعت های مشرکان سخن گفته شده است، به نعمت هایی مانند: باران، نور آفتاب، انواع گیاهان و میوهها و مواد غذایی دیگر و حیواناتی که خدمتگزار انسانها هستند و انواع طیبات اشاره شده است.
آن چه مسلم است انسان همیشه در برابر نعمتهایی که خداوند به او ارزانی داشته است بایستی شکرگزار و ممنون پروردگار خود باشد، چه بسا نعمت هایی در این دنیا وجود داشته دارد که شاید هرگز کسی تا آخر عمر خود حتی نام آن را نشیده باشد چه رسد به اینکه آن را ببیند و یا آن را تشریح و در آن تفکر نماید. اینها همگی از نظام عجیب و آفرینش منظم وحساب شده خداوند است که همه دارای هدف و منافعی هستند، از یک ذره غبار گرفته تا آسمان ها و زمین ها و … ذکر این نمونه نعمتها در این سوره به این دلیل است که انسان های مغرور را بر آن وادارد تا شناخت بیشتری نسبت به پروردگار خود پیدا کند و حس شکرگزاری وی را برانگیزد و آتش عشق خدا را در دلهایش بیفروزد. در میان انواع نعمت هایی که در این سوره ذکر شده است در مورد بیان «نحل» به معنی زنبور عسل به گونهای دیگر سخن به میان آمده به طوری که زنبور عسل و سپس خود عسل را در شکل یک مأموریت الهی و الهام مرموز که نام «وحی» بر آن گذارده شده است بیان گردیده و از جهت دیگر اینکه ماجرای برنامه زندگی زنبوران عسل و ارمغانی که آن ها برای جهان انسانیت میآورند که هم غذاست و هم شفا، و درس زندگی، خود نشانه روشنی است از عظمت و قدرت پروردگار برای جمعیتی که میاندیشند.
امروز که زندگی زنبوران عسل دقیقاً از طرف دانشمندان مورد بررسی عمیق قرار گرفته ثابت شده است که این حشره شگفت انگیز آنچنان تمدن و زندگی اجتماعی دارد که از جهات زیادی بر تمدن انسان و زندگی اجتماعی او پیشی گرفته است. البته کمی از زندگی شگرفش در گذشته روشن بوده، ولی هرگز مثل امروز ابعاد مختلف آن که هر یک از دیگری عجیب تر است شناخته نشده بود. قرآن به طرز اعجاز آمیزی با کلمه «وحی» به این موضوع اشاره کرده است تا این واقعیت را روشن سازد که زندگی زنبوران عسل را هرگز نباید با انعـام و چهار پایـان و مانند آن ها مقایسه کردو شاید همین انگیزهای شود که به درون جهان اسرارآمیز این حشره عجیب گام بگذاریم و به عظمت و قدرت آفریدگارش آشنـا شویم. نخستین مأموریت زنبـوران، خانه سازی است. و این شاید به خاطر آن است که مسأله مسکن مناسب نخستیـن شرط زنـدگی است و به دنبال آن فعـالیتهای دیگر امکانپذیر می شود. و یا به خاطر آن که ساختمان خانههای شش ضلعی زنبوران عسل که شاید ملیون ها سال است به همین شکل در شرق و غرب جهان ادامه دارد از عجیب ترین برنامههای زندگی آن ها ست و حتی شاید از ساختن خود عسل عجیب تراست. چگونه این ماده مومی مخصوص را تهیه می کنند؟ و چگونه این خانه های شش ضلعی را با ظرافت و مهندسی فوق العاده دقیقی میسازند؟ خانه هایی که نقشه آن بسیار حساب شده و زوایای آن کاملاً دقیق و یکسان است. اساساً برای استفاده کامل از یک سطح به گونه ای که هیچ قسمتی از آن هدر نرود و یا زوایای تنگ و تاریکی پیدا نکند، راهی بهتر از انتخاب خانه های شش ضلعی با زوایای مساوی نیست، به اضافه این نوع خانه از استحکام خاصی برخوردار است. انتخاب این خانه ها چنانچه قرآن بیان می کند گاهی در کوه ها است در لابه لای صخره های غیر قابل عبور و شکاف های مخصوص سنگ هایی که آمادگی برای این هدف دارندو گاهی در لابه لای شاخه های درختان و گاهی در کندوهایی که انسان ها بر فراز داربست ها در اختیارشان قرار می گذارند. از این تعبیر استفاده می شود که لانه و کندوی عسل باید در نقطه مرتفعی از کوه و درخت و داربست باشد تا به خوبی بتواند از آن استفاده کند. بعد دومین مأموریت زنبور عسل شروع می شود چنانکه قرآن می گوید: سپس ما به او الهام کردیم که از تمام ثمرات تناول کن. و راه هایی را که پروردگارت برای تو تعیین کرده به راحتی بپیما. راهها و جادهها آن چنان دقیقاً تعیین شده که در برابر زنبوران عسل کاملاً رام و تسلیمند. و سرانجام آخرین مرحله مأموریت آنها را (به صورت یک نتیجه) این چنین بیان میکند: از درون زنبوران عسل نوشیدنی مخصوصی خارج میشود که رنگهای مختلقی دارد، در این شراب حلال داروی شفا بخش مهمی برای مردم است. و در این ماجرای برنامه زندگی زنبوران عسل و ارمغانی که آنها برای جهان انسانیت میآورند، که هم غذاست و هم شفا و هم درس زندگی نشانه عظمت و قدرت پروردگار است. نکات پر معنی و قابل ملاحظهای است که مختصراً عنوان می شود. زنبوران عسل معمولاً از ماده قندی مخصوصی که در ریشه گلها قرار داده شده است میمکند و آن را جمعآوری میکنند. ولی زنبور شناسان می گویند کار زنبوران تنها استفاده از این ماده قندی بن گلها نیست، بلکه احیاناً از تخمدان گلها و دمبرگها و میوه ها نیز استفاده میکنند که قرآن از همه این ها تعبیر به « من کل الثمرات» همه میوهها کرده است. جمله عجیبی از مترلینگ دانشمند زیست شناس نقل شده که اهمیت تعبیر قرآن را آشکار می سازد. آن جا که می گوید: همین امروز اگر زنبور عسل (اعم از وحشی و اهلی) از بین برود یکصد هزار نوع از گیاهان و گلها و میوه های ما از بین خواهند رفت، و از کجا که اصولاً تمدن ما از بین برود؟ زیرا نقش زنبوران عسل در جا به جا کردن گردههای نر گلها و بارور ساختن گیاهان ماده و به دنبال آن پرورش یافتن میوهها آنقدر عظیم است که بعضی دانشمندان حتی آن را از عسل سازی زنبوران هم مهم تر میدانند. در حقیقت آنچه را زنبوران از آن میخورند بالقوه انواع میوههایی است که به کمک آنها شکل میگیرد و با این حال چه پر معنی است کلمه «کل الثمرات». زنبور شناسان با مطالعاتی که روی این حشره انجام داده اند به این نتیجه رسیده اند که صبح گاهان گروهی از زنبوران که مأمور شناسایی گلها هستند از کندو بیرون می آیند و مناطق مختلف و پر گل را کشف کرده و به کندو باز میگردند و به اطلاع دیگران می رسانند، حتی سمت و جهت آن را مشخص کرده و فاصلــه آن را نیز از کنـــدو به اطـــلاع همنوعان خود می رسانند. زنبوران برای رسیدن به منطقه گلها راه خود را نشانهگذاری میکنند و از طریق پراکندن بوهای مختلف در مسیر راه و مانند آنها چنان راه را مشخص می کنند که کمتر امکان دارد زنبوری سرگردان شود! جمله قرآن که فرمود: در جاده های پروردگارت که رام و تسلیم تو است گام بگذار، گویا اشاره به این واقعیت است. شاید هنوز بسیاری از افراد فکر می کنند که برنامه کار زنبوران عسل این است که شیره گلها را مکیده و در دهان خود جمع و در کندو ذخیره می کنند، در حالی که چنین نیست. آنها شیرههای گلها را به بعضی از حفرههای درون بدن خود که زنبورشناسان به آن چینهدان میگویند ، می فرستند و در آن جا که حکم یک کارخانه کوچک مواد شیمیایی را دارد تغییر و تحول های مختلفی پیدا کرده، شهد گلها به عسل تبدیل می گردد و مجدداً زنبور، عسل ساخته شده را از بدن خود بیرون می فرستد. عجیب اینکه سوره نحل از سورههای مکی است و میدانیم در منطقه نه گل و گیاهی وجود دارد و نه زنبوران عسل ولی قرآن با این دقت و ظرافت از آن سخن میگوید وبا تعبیر جالبی مانند: از درون زنبوران مایعی خارج می شود به رنگهای مختلف. حتی به ریزهکاریهای ساختن عسل نیز اشاره کرده است. رنگ عسل بر حسب آن که زنبور بر چه گل و ثمرهای نشسته و از آن بهرهگیری کرده باشد تفاوت می کند به همین جهت در پارهای موارد قهوهای تیره و گاهی نقرهای سفید و گاهی بی رنگ و گاهی زرد رنگ و گاهی شفاف و زمانی تیره، گاهی زرد طلایی و زمانی خرمایی و حتی گاهی مایل به سیاهی است. این تنوع رنگ ها علاوه بر این که گویای تنوع سرچشمه های به دست آوردن عسل است، تنوعی برای ذوق ها و سلیقه ها نیز محسوب می شود، زیرا امروز ثابت شده است که رنگ غذا در تحریک اشتهای انسان بسیار مؤثر است. قدیمی ها نیز گویا این مسأله را شناخته بودند که غذاهای خود را با زعفران و زردچوبه و رنگ های دیگر رنگین میساختند تا از طریق بصری نیز میهمانانشان را به خوردن غذا تشویق نمایند. می دانیم در گلها و گیاهان داروهای حیات بخشی نهفته است که هنوز معلومات ما با اطلاعات وسیعی که از داروهای گیاهی داریم نسبت به آن ناچیز است. و جالب این که دانشمندان از طریق تجربه به این حقیقت رسیده اند که زنبوران به هنگام ساختن عسل آنچنان ماهرانه عمل می کنند که خواص درمانی و دارویی گیاهان کاملاً به عسل منتقل شده و محفوظ می ماند! روی همین جهت عسل دارای بسیاری از خواص درمانی گلها و گیاهان روی زمین به طور زنده است. دانشمندان برای عسل خواص بسیار زیادی گفته اند که هم جنبه درمانی دارد و هم پیشگیری و نیرو بخش. عسل زود جذب خون می شود و به همین جهت نیر بخش است و در خون سازی فوق العاده مؤثر. عسل از ایجاد عفونت در معده و روده جلوگیری می نماید. عسل برطرف کننده یبوست است. عسل برای کسانی که دیر به خواب می روند اثر بسیار مطلوبی دارد مشروط به اینکه کم نوشیده شود زیرا زیاد آن خواب را کم می کند.عسل برای رفع خستگی و فشردگی عضلات اثر قابل ملاحظه ای دارد. عسل اگر به زنان باردار داده شود شبکه عصبی فرزندانشان قوی خواهد شد. عسل میزان کلسیم خون را بالا می برد. عسل برای کسانی که دستگاه گوارش ضعیفی دارند نافع است، مخصوصاً برای کسانی که نفخ شکم دارند. عسل به علت اینکه زود وارد مرحله سوخت و ساز بدن می شود می تواند به فوریت انرژی ایجاد کند و ترمیم قوا نماید. عسل در تقویت قلب مؤثر است. عسل برای درمان بیماری های ریوی کمک کننده خوبی است. عسل به خاطر خاصیت میکروب کشی اش برای مبتلایان به اسهال مفید است . عسل به عنوان داروی معالج رماتیسم، نقصان قوه نمو عضلات، و ناراحتی های عصبی شناخته شده است. عسل برای رفع سرفه مؤثر است و صدا را صاف می کند. و خلاصه خواص درمانی عسل بیش از آن است که در این مقال بگنجد. علاوه بر این عسل داروهایی برای لطافت پوست و زیبایی صورت، طول عمر، ورم دهان و زبان، ورم چشم، خستگی و ترک خوردگی پوست و مانند آن می سازد. مواد و ویتامین های موجود در عسل بسیار است. از مواد معدنی: آهن، فسفر، پتاسیم، ید، منیزیم، سرب، مس، سولفور، نیکل، روی، سدیم، و غیرآن است. از موادآلی: صمغ، پولن، اسیدلاکتیک، اسید سیتریک، اسید تاتاریک، و روغنهای معطر و از ویتامینها دارای ویتامینهای شش گانه آ – ب – ث – د – کا – ا – میباشد، بعضی نیز قائل به وجود ویتامین پ و ب در عسل هستند. و نهایت اینکه عسل در خدمت درمان، بهداشت و زیبایی انسانهاست. نکته جالب دیگر اینکه زنبور شناسان می گویند زنبور عسل برای رفع گرسنگی خود کافی است که دو و یا سه گل را بمکد در حالی که در هر ساعت به طور متوسط روی دویست و پنجاه گل می نشیند و کیلومترها راه می رود و آن قدر پر کار است که در مدت عمر کوتاهش هر یک مقدار متنابهی عسل تولید می کنند. و به هر حال این تلاش و فعالیت چشمگیر او دلیل این است که او تنها برای خود کار نمی کند بلکه آنچنانکه قرآن می گوید: للناس و برای همه انسانها تلاش می کند. این نکته امروز ثابت شده است که عسل هرگز فاسد نمی شود یعنی از غذاهایی است که همیشه تازه و زنده به دست ما می رسد و حتی ویتامین های موجود خود را هرگز از دست نمی دهد. علت این موضوع را دانشمندان وجود پتاسیم می دانند که در آن بطور فراوان وجود دارد و مانع رشد میکروب ها است و علاوه بر آن دارای مقداری مواد ضد عفونی کننده مانند اسید فورمیک نیز هست لذا عسل هم خاصیت جلوگیری از رشد میکروب دارد و هم میکروبکش است و به همین جهت مصریان قدیم که ازاین خاصیت عسل آگاه بودند برای مومیایی کردن مردگان خود از آن استفاده می کردند. عسل را نباید در ظرف های فلزی ذخیره کرد این مطلبی است که دانشمندان به ما می گویند و جالب اینکه قرآن به هنگامی که از زنبوران عسل سخن می گوید خانههای زنبوران عسل را تنها در سنگها و چوبها خلاصه می کند. نکته مهم دیگر اینکه برای رسیدن به خواص درمانی و بهداشتی عسل هرگز نباید آن را حرارت بدهند و به صورت پخته در میان غذاهای دیگر استفاده نکنند، بعضی معتقدند تعبیر قرآن به شراب (نوشیدنی) در مورد عسل اشاره به همین نکته است که باید آن را نوشید. نکته قابل ملاحظه دیگر اینکه نیش زنبوران عسل نیز خاصیت درمانی دارد البته زنبور عسل با آن طبع لطیفی که دارد بی جهت به کسی نیش نمی زند این ما هستیم که آن ها را تحریک کرده و به نیش زدن وادار می کنیم. از جمله اینکه زنبوران عسل از بوی بد ناراحت می شوندو هر گاه صاحب زنبوران با دست آلوده و لباس بد بو به کندو نزدیک شود او را از نیش بی بهره نمی گذراند، مخصوصاً اگر صاحب زبنوران قبلاً دست خود را در کندوی دیگری کرده باشد و بوی کندوی بیگانه دردست اوست، به مجرد اینکه دست در کندوی دیگری می کند به او حمله می کنند! به همین جهت باید قبلاً دست خود را کاملاً بشوید. البته زنبور به هنگامی که نیش بزند می میرد و بنابر این نیش زدن او یک نوع خود کشی است ! استفاده از نیش زنبور عسل برای بیماری های رماتیسم، مالاریا، درد اعصاب و بعضی دیگر از امراض باید طبق برنامه ای باشد که دانشمندان این فن بیان کرده اند و گر نه نیش زنبوران عسل احیاناً ممکن است زیان و حتی خطر هم داشته باشد. گزش یک یا چند زنبور معمولاً قابل تحمل است ولی دویست تا سیصد عدد زنبور باعث مسمومیت و ناراحتی قلبی می شود و اگر تعدادشان به پانصد عدد برسد موجب فلج دستگاه تنفسی واحتمالاًمرگ خواهد شد. در گذشته کمتر و امروز بر اثر مطالعات پی گیر دانشمندان بسیار بیشتر این نکته ثابت شده است که زنبوران عسل دارای زندگی بسیار منظم توأم با برنامه ریزی و تقسیم کار و مسئولیت و نظام بسیار دقیق است. شهر زنبوران از پاکترین ، منظم ترین و پرکار ترین شهرهااست، شهری که بر خلاف همه شهرهای انسان ها بیکار و فقیر ندارد و از تمدن درخشانی برخوردار است و از افراد مختلف و وظیفه نشناس در این شهر کمتر اثری دیده می شود، و اگر زنبورانی ندرتاً در بیرون کندو بر اثر سهل انگاری از گل های بد بو و زیانبخش استفاده کنند در همان دروازه کندو بازرسی و ضمن یک محاکمه صحرایی محکوم به اعدام می گردند!. مترلینگ دانشمند زیست شناس بلژیکی که مطالعات فراوانی در رابطه با زندگی زنبوران عسل کرده در باره نظام عجیبی که بر شهر آن ها حکمفرما است چنین می گوید: «ملکه (یاصحیح تر مادر کندو) در شهر زنبوران عسل آن طور که ما تصور می کنیم فرمانفرما نیست، بلکه او نیز مثل سایر افراد این شهر مطیع قواعد و نظامات کلی می باشد. ما نمی دانیم که این قوانین و نظامات از کجا وضع می شود و به انتظار این نشستیم شاید روزی بتوانیم به این موضوع پی ببریم و واضع این مقررات را بشناسیم ولی فعلاً به طور موقت آن را به نام روح کندو می خوانیم! ملکه نیز مانند دیگران از روح کندو اطاعت می کند. ما نمی دانیم روح کندو در کجاست و در کدامیک از سکنه شهر حلول کرده است؟ ولی می دانیم روح کندو شبیه به غریزه پرندگان نیست و نیز می دانیم که روح کندو یک عادت و اراده کورکورانه نژاد زنبور عسل نمی باشد. روح کندو وظیفه هر یک از سکنه شهر را بر طبق استعدادشان معلوم می کند و هر کس را به یک کار می گمارد. روح کندو به زنبوران مهندس و بنا و کارگر دستور می دهد خانه بسازند، روح کندودر روز و ساعت معین به تمام سکنه شهر دستور می دهد که از شهر مهاجرت نمایندو برای به دست آوردن مسکن و مأوای جدید خود را به دست حوادث نامعلوم و انواع مشقت ها بسپارند!. ما نمی توانیم بفهمیم قوانین شهر عسل که به وسیله روح کندو وضع شده در کدام مجمع شورا مطرح می گرددوتصمیم به اجرای آن می گیرند و کیست که فرمان حرکت را در روز معین صادر می کند؟». آری در کندو مقدمات مهاجرت برای اطاعت خدایی که سرنوشت زنبور عسل را در دست گرفته فراهم می شود.
اگر دانشمند مزبور به خاطر رسوباتی که از مکتب مادی گرایی در فکر او وجود داشته با ابهام از این مسأله سخن می گوید، ما با توجه به راهنمایی قرآن، بسیار خوب درک می کنیم که این همه آوازه ها و برنامه ها از کجاست و تنظیم کننده و فرمان دهنده کیست؟ چه تعبیر زیبایی قرآن دارد «و اوحی ربک الی النحل» پروردگارت به زنبور عسل وحی و الهام فرستاد…!. از این رساتر و جامع تر و گویاتر تصور نمی شود. هر چند آن چه در باره زنبور عسل ناگفته ماند بسیار بیش از این است که بیـان شد امـا در این قـال نمی توان بیش از ایـن مقدار موضوع فوق را دنبـال کرد. ولی آیا همین مقداربرای پی بردن به عظمت پروردگار برای آن ها که اهل فکر و اندیشه اند کافی نیست .آری «ان فی ذلک لایه لقوم یتفکرون».
… واین سوره به نام «نحل» به معنی زنبور عسل نام گذاری شده است.
برای ارائه نظرات خود اینجا را کلیک کنید